دینامیت موفقیت : پول خوب است یا بد؟
آیا پول خوب است؟ بسیاری از افراد دارای نگرش ذهنی منفی می گویند: «پول، ریشه تمام اعمال شیطانی است.» در انجیل هم آمده: عشق به پول، ریشه تمام اعمال شیطانی است.
همین کلمه کوچک می تواند بزرگ ترین تفاوت را میان این دو جمله ایجاد کند. برای نویسندگان کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» واقعا عجیب است که افراد دارای نگرش ذهنی منفی، واکنشی چنین نامطلوب به کتاب مذکور دارند. شاید همین افراد در صورت تغییر نگرش ذهنی شان از منفی به مثبت، درآمد بسیار بیشتری داشتند. برای انجام این کار، ابتدا لازم است تارهای عنکبوتی ذهنشان را در باره پول پاک کنند. پول، وسیله مبادله است. پول، قدرت است و درست مثل سایر قدرت ها می تواند در راه درست یا نادرست استفاده شود.
«بیندیشید و ثروتمند شوید» به خیلی از خوانندگانش انگیزه داده است تا با نگرش ذهنی مثبت، به ثروتی عظیم دست یابند؛ افرادی نظیر «هنری فورد»، «ویلیام ریگلی»، «هنری ال. دوهرتی»، «جان د. راکفلر»، «توماس آلوا ادیسون»، «ادوارد ای. فیلن»، «جولیوس روزن والد»، «ادوارد جی. باک» و «اندرو کارنگی». آخرین فرد نام برده شده، مهم است، زیرا تا به امروز، بنیادهایی ایجاد کرده است که جمعا یک میلیارد دلار درآمد دارند و تمام این مبلغ، صرف فعالیت های دینی، خیرخواهانه و تحصیلی می شود. آیا پول خوب است؟ ما می گوییم که هست و مشغله ذهنی جذاب این افراد، ماندگار خواهد بود.
یک فلسفه ساده، مشغله ذهنی جذاب شد!
پسری فقیر که از اسکاتلند مهاجرت کرده بود، ثروتمندترین فرد در آمریکا شد. داستان الهام بخش و فلسفه انگیزه بخش او در کتابش به نام «خود زندگینامه اندرو کارنگی» به چاپ رسیده است. «کارنگی» در طول زندگی اش همواره تحت تأثیر این فلسفه پایدار بوده است: «هر چیز ارزشمند در زندگی، ارزش تلاش کردن را دارد!» و همین فلسفه ساده، یک مشغولیت فکری جالب ایجاد برای وی ایجاد کرد.
«کارنگی» تا زمان مرگش در ۸۳ سالگی، با جدیت تمام کار کرد و ثروت عظیم و دانش خود را با نسل آینده تقسیم نمود. هنگامی که هنوز زنده بود، نیم میلیارد دلار به مؤسسات خیریه، نهادها و بنیادهای مختلف کمک کرده بود. اهدای میلیون ها دلار برای ساخت کتابخانه های متعدد، مثالی بارز از فلسفه پویای او در زندگی است:
«هر چیز ارزشمند در زندگی، ارزش تلاش کردن را دارد!»
کتاب های موجود در این کتابخانه ها همواره برای جست وجوگران دانش و افراد اهل مطالعه، پر از مزیت و منفعت بوده اند، هستند و خواهند بود. «ناپلئون هیل» در ۱۹۰۸ در ۱۸ سالگی در حالی که در دانشگاه تحصیل می کرد و برای مجله ای گزارش می نوشت، با این فیلسوف و انسان شناس مصاحبه کرد. اولین مصاحبه، سه ساعت طول کشید و دفعه بعد، آن مرد بزرگ، هیل را به خانه اش دعوت کرد.
«کارنگی» در مدت سه روز، فلسفه اش را به ناپلئون هیل آموزش داد و همین موجب الهام گرفتن گزارشگر جوان شد، طوری که بیست سال از عمرش را صرف مطالعه، تحقیق و یافتن اصولی تازه برای موفقیت نمود. «اندرو کارنگی» به هیل گفت که ثروتش، نه تنها پول است، بلکه چیز دیگری هم هست که نامش را «فلسفه دستاوردهای آمریکایی» گذاشته است. او از «ناپلئون هیل» خواست تا عقاید او را به گوش تمام جهان برساند.
اگر تمام افراد، درست مثل اندرو کارنگی، وارث خوشبختی و فلسفه مربوط به کارها باشند به طوری که شادی، ثروت و سلامتی جسمی و روحی را به همراه داشته باشد به این دنیا به مکان بهتری برای زندگی تبدیل می شود.
منبع: (دینامیت موفقیت، ناپلئون هیل/کلمنت استون)
ادامه ی مقالات دینامیت موفقیت را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید