دینامیت موفقیت : موانع راه را نمی بندد
سال ها قبل، یک دانشجوی دانشگاه شیکاگو و دوستانش به جلسه سخنرانی «سر آرتور کانن دویل» رفتند تا جلسه را به مسخره بازی بکشانند. یکی از این دانشجویان به نام «جی. بی. راین»، تحت تأثیر سخنران جدی قرار گرفت و به حرف هایش گوش داد. عقاید مشخص در بطن سخنان سخنران، او را مشتاق کرد. نمی توانست آنها را از ذهنش خارج کند. «سر آرتور کانن دویل» درباره مردان مشهوری سخن راند که تحقیقاتشان در زمینه روح و روان و بررسی آن بود. «جی. بی. راین» تصمیم گرفت تحقیقاتی در این زمینه داشته باشد.
مدتی قبل، دکتر راین، مدیر آزمایشگاه پیراروان شناسی دانشگاه «دوک» در کارولینای شمالی به ما گفت: «چیزهایی در آن جلسه گفته شد که من به عنوان یک دانشجو لازم بود بدانم. در طول جلسه و بعد از آن، بعضی از آنها را شناسایی کردم. تحصیلات من موجب شده بود که خیلی از چیزهای مهم از زندگی ام حذف شوند؛ چیزهایی مثل تلاش برای شناخت ناشناخته ها. توانستم برخی از مشکلات نظام آموزشی زمان خودم را بیابم.» راین دوست داشت همگان از آزادی کامل برای فهم علوم جدید برخوردار باشند. او از نظامی که در آن، طلب علم در هر نوع و شکلش، امری ممنوع تلقی می شد، متنفر شده بود.
در وجود او، اشتیاقی سوزان برای فهم حقیقت به صورت علمی و با توجه به قدرت ذهنی و روانی پدید آمد و همین اشتیاق سوزان بود که به مشغله ذهنی جذاب تبدیل شد. راین تصمیم گرفت زندگی اش را وقف تدریس در دانشگاه کند. به او اخطار دادند که به عنوان معلم و استاد، اعتبارش را از دست می دهد و درآمدش نصف می شود. دوستان و همکاران او در دانشگاه، مدام او را مسخره می کردند و سعی در تضعیف روحیه اش داشتند. حتی برخی، مانع کارهایش می شدند. ولی او به یکی از دوستان دانشمندش گفت: «باید خودم موضوع را کشف کنم.» و دوستش به او گفت: «وقتی کشف کردی، آن را پیش خودت نگهدار، چون هیچ کس باورش نمی کند!» و او کشفیاتش را نزد خودش نگاه داشت تا زمانی که موفق شد دلایل علمی محکمه پسندی برایشان بیاید.
امروزه کشفیات او در سراسر جهان، قابل ستایش و احترام است. طی سی سال گذشته، او نبردهای متعددی با خرافات، نادانی، دشمن تراشی ها و تمسخرها داشته است. یکی از بزرگ ترین موانعی که او مدام با آن درگیر بود، کمبود پول لازم برای توسعه تحقیقات بوده است. برای مثال، یک بار مجبور شد یک دستگاه الکتروآنسفالوگرام (نوار مغزی) را از باقیمانده های یک دستگاه قراضه بیمارستانی بسازد.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که با عضو شدن در یک کار بزرگ و شریک کردن دیگران در آنچه دارید، می توانید مشغله ذهنی جذاب را در درون خود ایجاد کنید؟ اگر چنین فکری دارید، تا حدودی متوجه شده اید که خیلی از اساتید برجسته روزگار ما برای فهم حقیقت مطلق تلاش می کنند، طوری که دیگران هم از منافع آن بهره مند شوند. از آنجا که آنها تمام وقت خود را صرف چنین فعالیت هایی می کنند، غالبا برای امرار معاش و یافتن شریک در پروژه ها دچار کمبود پول و مشکلات مالی و اقتصادی می شوند. شاید شما هم عضوی از چنین کار عظیمی باشید و آن کار، مشغله ذهنی جذابتان را به واقعیت تبدیل کند. می توانید چنین افراد روشن فکری را در اکثر دانشگاهها یا دانشکده ها پیدا کنید.
منبع: (دینامیت موفقیت، ناپلئون هیل/کلمنت استون)
ادامه ی مقالات دینامیت موفقیت را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید