الگوبرداری در پیش نویس زندگی
بچه های کوچک رفتار دیگران را با درایت و حساسیت خاصی مشاهده می کنند و به طور خاصی به اینکه پدر و مادر چگونه با یکدیگر و با دیگر اعضای خانواده ارتباط برقرار میکنند توجه دارند. با استفاده از روشهای«پروفسور کوچولو» برای واقعیت سنجی، کودک دائما تلاش بر این دارد که راه حلی برای این پرسش بیابد: «من چگونه می توانم به بهترین شکل در اینجا به خواسته هایم برسم؟»
شاید دختر کوچولویی متوجه شود که هرگاه مادر چیزی از پدر می خواهد، معمولا برای رسیدن به آن اول جروبحث و دعوایی را آغاز می کند و سپس گریه را سر می دهد. کودک به این نتیجه می رسد: «برای اینکه به چیزهایی که از دیگران، بخصوص مردها، می خواهم برسم باید ابتدا مجادله ای را شروع کنم و بعد هم به دنبالش گریه ای را سر دهم.»
شاید پسر کوچکی، برادری داشته که درگذشته است. او می بیند که والدینش هر هفته به گورستان می روند و سر مزار او گل میگذارند. به نظر می آید که آنها بیشتر اوقات غمگین هستند و بیشتر به او که مرده است فکر میکنند تا به این یکی که هنوز زنده است. از آنجایی که کودک ظرفیت افراد بزرگسال را برای فهم مرگ ندارد. اینطور نتیجه گیری می کند: «برای اینکه بتوانم توجه کافی از والدینم بگیرم، باید مثل برادرم بمیرم.»
اوامر و دستورات در برابر اظهارنظرها
پیامهای پیش نویس می توانند به شکل اوامر و دستورات مستقیم باشند. مانند «مرا اذیت نکن! هرچه بهت میگویند انجام بده! برو گمشو؛ زودباش دیگه! شیطنت نکن! اگر بار اول موفق نشدی، بارها و بارها تلاش کن!».
بیشتر فرزندان با هزاران نوع از چنین اوامر و دستوراتی بمباران می شوند. قدرت و توان اینها به عنوان پیامهای پیش نویس بستگی دارد به میزان تکرار و به پیامهای غیر کلامی که همراه آنها وجود دارند.
زمانهایی هم هست که به کودک نمی گویند چه کار باید بکند، بلکه میگویند که او چی هست. چنین پیامهایی اظهار نظر نام دارند.
«تو احمق هستی!»
«تو دختر کوچولوی منی!»
«تو آخرش سر از زندان در می آوری»
«تو آخرش به هیچ جا نمی رسی»
«تو فقط خواندنت خوب است.»
اینها مثالهایی هستند از اظهارنظرهایی که مستقیما به کودک بیان می شوند. محتوای آنها ممکن است مثبت یا منفی باشند. مثل همیشه، قدرت و توان آنها به عنوان پیامهای پیش نویس تحت تأثیر علائم غیرکلامی همراه آنها قرار دارد. بیان «تو احمق هستی» اگر با خشونت و کتک زدن همراه باشد، پیام پیش نویسی را منتقل می کند که کاملا از پیام پیش نویسی همین کلمات که با لحنی آرام بیان شوند و با لبخند و در آغوش گرفتنی همراه باشند، متفاوت است.
گاهی اوقات اظهار نظرها به شکل غیر مستقیم ادا میگردند. یعنی زمانی که والدین درباره کودک با شخص دیگری صحبت می کنند، چه کودک حضور داشته باشد یا اینکه به نوعی از آن گفته ها باخبر شود.
«این یکی بچه ساکت ماست.»
«جیل خیلی بامزه است!»
«میدونی، او خیلی ضعیف و ناتوان است.»
«ما نگران او هستیم، زیرا خیلی شیطون و بازیگوش است.»
«پدر میگوید تو خیلی خرابکاری»
کودک اظهار نظر غیر مستقیم مانند اینها را بخصوص، به عنوان پیامهای پیش نویسی پر قدرتی دریافت می کند. از نظر او، والدینش واقعیات را تعیین می کنند. وقتی میشنود که درباره او با دیگران صحبت می کنند، چنین برداشت می کند که آنچه آنها می گویند باید واقعیت داشته باشد.
در برخی خانواده ها، اظهار نظرها از نسلی به نسل دیگر، به شکل پیامهایی که در سطح روانشناختی جریان دارند، منتقل می شوند، که می تواند بر اساس عواملی مانند موقعیت شخص در خانواده و با نامهایی که بر افراد می گذارند قرار داشته باشد. برای مثال، ایلن از آنجایی که می ترسید دیوانه شود، برای درمان مراجعه کرد. زمانی که پیش نویس زندگی خود را تجزیه و تحلیل می کرد، متوجه شد که دو زن دیگر در خانواده آنها نام ایلن را داشتند: عمه و مادربزرگش. هر دوی آنها وقتی که در سن فعلی ایلن بودند، به روان پریشی مبتلا شده بودند. پیامی که در این رابطه در سطح روانشناختی وجود داشت و هرگز هم به شکل کلامی بیان نشده بود، این بود:
«هر کس در خانواده ما نام ایلن را داشته باشد، در سن ۳۵ سالگی دیوانه خواهد شد.»
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید