آلودگی به «کودک»
زمانی که آلودگی به «کودک» دارم، افکار رشد یافته و بزرگسالانه خود را به وسیله باورهایی که از دوران کودکی من می آید تیره میسازم. اینها تخیلاتی هستند و از احساساتی نشات گرفته اند که به عنوان واقعیات تلقی می شوند. ممکن است زمانی که از یک میهمانی بیرون می روم صدای خنده دیگران را بشنوم و به خود بگویم: «اینها به من می خندند.»
در آن لحظه نوارهای دوران اولیه کودکی را بازنوازی میکنم یعنی زمانی که این تصمیم غیرکلامی را گرفتم که «من یک اشکالی دارم، همه میدانند چه هست به جز خودم، ولی هیچکس به من نمی گوید.»
از آنجائیکه آگاهی ندارم که این یک بازنوازی است، در آلودگی، این وضعیت کودکی را با واقعیات دوران بزرگسالی اشتباه می گیرم.
من می توانستم به اتاق برگردم و ببینم آیا واقعا میهمانان به من میخندیدند یا نه. اگر آنها با صداقت جواب می دادند «نه» من می توانستم از آلودگی بیرون بیایم. اگر چنین کنم، ارزیابی های «بالغانه» وضعیت فعلی را از تصاویر کهنه « کودک» درون در مورد جهان بیرون جدا می کنم. در این صورت متوجه می شدم که افرادی که در اتاق بودند به لطیفه ای می خندیدند که هیچ ارتباطی با من نداشت. شاید هم خاطراتی را از دوران کودکی در زمانهایی که سربسرم می گذاشتند و مرا مسخره می کردند، بیاد آورم. ولی الان تشخیص می دهم که اینها مربوط به گذشته است.
فرض کنید که میهمانان واقعا به من می خندیدند. در این صورت من می توانم از آلودگی خارج شوم با تشخیص این مطلب که «خوب که اگر آنها بخواهند به من بخندند این مشکل آنهاست من هنوز خوب هستم.»
ولی ممکن است در آن روز بخصوص آمادگی نداشته باشم که آلودگی «کودک» بیرون بیایم، در این صورت حتی اگر میهمانان به من بگویند، «نه، ما به تو نمیخندیدیم.» ممکن است به صورت گفتگوی درونی به خود بگویم. «شرط میبندم که آنها برای خوشایند من دروغ می گویند.»
برن، گاهی از لغت هذیان استفاده می کرد برای توضیح نوعی باور خاص که از آلودگی «کودک» سرچشمه می گیرد. هذیانهای متداول عبارتند از:
- «من دیکته، حساب، و زبانم خوب نیست.»
- «مردم از من خوششون نمیاد.»
- «من یک اشکالی دارم.»
- «من اصلا چاق به دنیا آمدم.»
- «نمی توانم سیگار کشیدن را ترک کنم.»
وقتی که محتوای آلودگیهای «کودک» درون از دوران اولیه کودکی سرچشمه بگیرد، هذیان عجیب و غریب تر می شود. این حالت، بخصوص احتمال قوی تری دارد اگر دوران اولیه کودکی شخص پر از حوادث آسیب رسان بوده باشد.
- «اگر دور و بر آدمها باشم می توانم آنها را نابود کنم.»
- «اگر بیفتم بمیرم، آنگاه مادرم دوستم خواهد داشت.»
- «آدمها سعی دارند با اشعه های کیهانی مرا بکشند.»
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید