فواید گاو بنفش بودن
این یک تضاد جالب است. هرچه دنیا بیشتر عصیان گر می شود، مردم هم بیشتر به دنبال امنیت هستند. آنها می خواهند تا جایی که امکان دارد خطرپذیری را در تجارت و مشاغل خود حذف کنند.
اغلب مردم اشتباها بر این باورند که راه و روش کار این است که در امان باشند، پنهان شوند و در نتیجه رفته رفته تعداد کمتری از افراد برای خلق گاو بنفش تلاش می کنند.
در همین زمان، بازار هم در حالت سیال است و سریع تر حرکت می کند و ما آن قدر سرگرم هستیم که توجهی نداریم. اما بخشی از مردم بی قرارتر از همیشه به دنبال خدمات جدید هستند. بعضی از افراد از ارائه خدمات بهتر در مکان های دیگر خشنود هستند؛ مانند “خطوط هوایی دیگر، شرکت های حسابداری دیگر و هرچه را که به نظر برسد موثرتر از سابق است”. اگر از لحن کلام کارمند بانک ناراحت می شوید مشکلی نیست، آن طرف خیابان بانک دیگری هست، زیرا افرادی که تلاش می کنند تا گاو بنفش را ارائه دهند، پاداش شان رو به افزایش است. توانایی بخش کوچکی از افراد مجرب مشتاق برای نفوذ در بقیه ی افراد کافی است.
همان گونه که توانایی خاص بودن نشان دهنده ی تاثیر فوق العاده در بازار است، پاداش و نتایج مثبتی که در پی گاو بنفش می آید رو به افزایش است. اگر شما بیمه نامه ی جدیدی را توسعه دهید، ثبت آماری را گزارش کنید و یا یک کتاب پرفروش و پیشگام بنویسید، پول، منزلت، قدرت و رضایتی که به دنبال دارد چشمگیر و فوق العاده است.
اگر خالق گاو بنفش، ریسک کردن (شکست خوردن، تمسخر و رویاهای ناخشنود) را به درستی انجام دهد به اوج بلندی ها خواهد رسید.
این فواید موقتی هستند. شما مجبور نیستید همیشه خاص باشید تا از اوج لذت ببرید. شرکت «استارباکس» تا همین چند سال پیش فوق العاده بود. هم اکنون آنها کسل کننده هستند. اما اولین انفجار از آن بینش و نوآوری باعث شد تا آنها هزاران فروشگاه در سراسر جهان داشته باشند. احتمال کمی وجود دارد که استارباکس بتواند این میزان رشد سریع را همچنان حفظ کند، مگر اینکه آنها گاو دیگری را بیابند، البته فوایدی که نصیب شان شد بسیار فراوان و سرسام آور بود.
این رشد دارایی را با «ماکس ولهاوس» مقایسه کنید. ده سال پیش تمام ارزش یک نشان تجاری خوب برای قهوه متعلق به این شرکت بود نه برای استارباکس. اما آنها فکر می کردند باید با احتیاط عمل کنند و ریسک نکنند و امروز آنها در همان جایگاه ده سال پیش خود گیر افتاده اند و چیز بیشتری ندارند. تقریبا اگر بتوانید در هر صنعت و شغلی گاو بنفشی خلق کنید، سود سرشاری به دست می آورید.
بازیکنان ستاره ی فوتبال قراردادهای سرسام آوری می بندند، نویسنده ی یک اثر پرفروش مثل «خاطرات نانی» امضای یک میلیون دلاری می دهد، حتی اگر کتاب بعدی او تا این اندازه موفق نباشد. یک آژانس پررونق با توجه به موفقیت مشتریان قدیمی، با مشتریان جدیدش قرارداد می بندد؛ فقط به همین دلیل.
اگر زمانی تصمیم گرفتید چیزی را که واقعا خاص است خلق کنید، در این مبارزه دو کار را باید همزمان انجام دهید:
شیر این گاو را برای هر چیزی که ارزش دارد بدوشید و بدانید چگونه آن را توسعه دهید تا بتوانید تا حد امکان از آن بهره ببرید.
زمانی که دیگر آن گاو، سوددهی گذشته را ندارد محیطی به وجود بیاورید که بشود گاو بنفش جدیدی را به موقع، جایگزین گاو قبلی کرد.
البته اینها اهداف متناقضی هستند. خالق گاو بنفش از سوددهی، تمجید و احساس موفقیت بی پایان خود لذت می برد. هیچ کدام از اینها با وسوسه ی گاو بنفش جدید و یا شکست گاو قبلی قابل مقایسه نیست. فکر وسوسه انگیز، این است که فعلا سود و لذت ببرد، مجددا سرمایه گذاری نکند و به دنبال فرصت دیگری نباشد، زیرا فکر می کند فرصت هایی که برای آنها سخت تلاش کرده، در حال به بار نشستن است.
این شرکت ها عبارتند از: پالم ، یاهو، ای.او.ال ، ماریوت و مارول کامیکس . این فهرست همچنان ادامه دارد، هر شرکتی که به موفقیت بزرگی دست یافت، یک امپراطوری درست کرد و دیگر نتوانست ریسک دیگری انجام دهد. اینکه بعد از یک یا چند موفقیت بزرگ بنشینیم و برای مدت طولانی سرخوش و آسوده باشیم، یک عادت شده است.
منبع: (گاو بنفش، اثر ست گادین)
ادامه ی مقالات گاو بنفش را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید