روند پیش نویس زندگی : پیش نویس بدون پایان
این الگو با پیش نویس های «تا اینکه» و «بعد از» از این نظر شباهت دارد که نقطه خاصی در آن وجود دارد که بعد از آن تغییراتی پیش می آید. ولی در مورد شخصی که پیش نویس بدون پایان را دارد، بعد از این نقطه، خلاء بزرگی وجود دارد. مانند این است که صفحه های پایانی یک نمایشنامه تئاتر گم شده باشند.
آلفرد پس از چهل سال کار هم اکنون بازنشسته شده است. حال او در خانه است با حقوق بازنشستگی و با یک ساعت بزرگ دیواری در برابرش. او همیشه منتظر چنین زمانی بود تا اوقات بیکاری بیشتری داشته باشد. ولی به جای لذت بردن از این زمان، او به شکل غریبی احساس ناراحتی می کند. او از این به بعد چکار باید بکند؟ چگونه می تواند وقت خود را پر کند؟
“مارجری” با کوچکترین فرزند از چهار فرزندش خداحافظی می کند. پسر او دیگر بزرگ شده است و خانه را برای آخرین بار ترک می کند. مارجری نفس راحتی می کشد. بعد از این همه سال، بالاخره از سروصدای بچه ها خلاص می شود. ولی بعد از یکی دوروز، او افسرده می شود. حال که دیگر خانه کمتر احتیاج به نظافت دارد و کارهای او در خانه کم شده است، مارجری نمی داند وقت خود را چگونه پر کند.
الگوی پیش نویس بدون پایان می تواند در کوتاه مدت و یا دراز مدت مورد استفاده قرار گیرد. بعضی افراد به طور خاص فقط اهداف کوتاه مدت دارند و وقتی به هدف خود می رسند، انگیزه خود را از دست میدهند و نمی دانند چکار کنند تا اینکه چیز دیگری از راه برسد. آنگاه هدف کوتاه مدت دیگری را مورد توجه قرار می دهند و این روند را دوباره تکرار می کنند.
شعار پیش نویس بدون پایان این است: «زمانی که من به نقطه و هدف خاصی میرسم، نمی دانم از آن به بعد با خود چه کنم.» این شبیه افسانه اسطوره ای “فیلمون و بوسیس ” است. این زوج سالخورده در لباس مسافران غریبه از خدایان استقبال کردند، در حالی که دیگران نمی توانستند این کار را بکنند. خدایان به عنوان پاداش برای مهربانی آنها خواستند عمر آن دو را طولانی کنند. آنها را به دو درخت تبدیل کردند که کنار یکدیگر کاشته شده بودند و شاخه هایشان در هم پیچیده بود.
ترکیب روندهای مختلف
همه ما این شش روند الگوی پیش نویس (این مقاله و مقالات گذشته) را از خود نشان می دهیم. ولی در بیشتر ما یکی از این الگوها غالب است. جاناتان بیشتر پیش نویس «تا اینکه» را از خود نشان می دهد در حالی که مارتا به طور واضح و مشخصی الگوی «همیشه» را در زندگی خود پیش می گیرد.
بعضی افراد دو تا از الگوها را با هم ترکیب می کنند. معمولا یکی از اینها الگوی اصلی است و الگوی دیگر هم با اهمیت است. برای مثال، افرادی که الگوی «تقریبا نوع ۲» را دارند ممکن است الگوی «تا اینکه» را هم از خود نشان دهند. این در مورد ژانت که قبلا او را مثال زده بودیم صدق می کند.
شعار بیان نشده او این است: «من نمی توانم استراحت کنم تا اینکه به بالا برسم. و من هیچگاه واقعا نمی توانم به بالا برسم، زیرا همیشه جای بلندتری وجود دارد. بنابراین من هرگز نمی توانم استراحت کنم.»
شخصی که پیش نویس «تا اینکه» و «هرگز» را ترکیب می کند از این باور پیروی می کند: «من نمی توانم تفریح کنم تا اینکه کارم را تمام کنم. ولی من «هرگز» کارم را تمام نمی کنم. بنابراین من هرگز نمی توانم تفریح کنم.»
از دیگر ترکیبهای معمول، ترکیب «بعداز» با «تقریبا نوع ۱» است و ترکیب «همیشه» با «هرگز». شما می توانید روی شعارهای پیش نویس که با هر یک از این تمرینها همراه است کار کنید.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید