رسیدن به هدف، به این که شما چه میکنید، ارتباط ندارد
اولین چیزی که پس از نوشتن اهداف بر روی کاغذ، به ذهن هر کسی میرسد؛ این است «حالا چه کار باید بکنم که به این اهداف دست یابم؟» متاسفانه این سوال درستی نیست. میخواهم روزی از زندگیام را برای شما تعریف کنم که زندگیام تغییر کرد، به این امید که شاید زندگی شما هم با شنیدن آن تغییر کند. این روز برای من در نوامبر سال ۱۹۹۴ اتفاق افتاد. در آن روز مردی را دیدم که بعدها مربی شخصیام شد؛ آن مرد جیم ران بود. هدفم از شرکت در آن مراسم آشنایی با جیم نبود، بلکه آمده بودم حامیان آن مراسم را ملاقات کنم. به همین دلیل باید تا آخر مراسم صبر میکردم. نشستم و به سخنرانی این مرد با موهای خاکستریاش گوش کردم. مردی با صدایی گیرا با نطقی حرفهای درباره اصول موفقیت سخنرانی میکرد.
مطالبی که او گفت؛ مرا بر جایم میخکوب کرد. او از حضار پرسید: «کدام یک از شما بیشتر میخواهید؟» فکر کردم منظورش موفقیت، پول یا چیزهای دیگر است. گوش کردم که ببینم برای رسیدن به اینها باید چه کار کنم. یادم میآید که تا آن موقع تا حدی موفقیت نصیب من شده بود، اما آن را با تلاش بسیار به دست آورده بودم.
بسیار کار کرده وخیلی شکست خورده بودم. برای اینکه به آنجا برسم، در کارها خیلی لجاجت میکردم. با کار زیاد به آنجا رسیده بودم؛ اما جیم نظر متفاوتی داشت.
او در ادامه گفت: «اگر میخواهید بیشتر داشته باشید، باید بیشتر باشید.» موفقیت، انجام یک برنامه نیست. تبدیل شدن به یک برنامه است. کاری که انجام میدهید، اهدافی که دنبال میکنید، همه و همه از شما فاصله میگیرند. دقیقا مثل دنبال کردن یک پروانه است.
موفقیت چیزی است که توسط شخصیتتان آنرا جذب میکنید. باید با تمام وجود، جزیی از برنامه باشید. این که برنامههایتان جزیی از شما باشند، اصلا درست نیست. اولین باری بود که چنین نظر برعکس و متفاوتی را میشنیدم.
قبل از اینکه بتوانید چیزی را داشته باشید، باید کارهایی را انجام دهید و قبل از اینکه بتوانید کاری را انجام دهید، باید صفاتی را داشته باشید. آیا آمادهاید فردی شوید که میتواند به هدفهایش برسد؟
لس براون: «برای رسیدن به چیزی که قبلا هیچ وقت آن را نداشتهاید، باید آن کسی شوید که هیچگاه نبودهاید.»
(منبع: امسال تکرار نخواهد شد، دارن هاردی)
در ادامه مقالات خلق بهترین سال زندگی همراه ما باشید …
دیدگاهتان را بنویسید