دوست به جای رئیس
اغلب اوقات مدیران می خواهند ساعت های متمادی دوست همکاران باشند، سپس فردا به اداره بیایند و مدیر آنها هم باشند. البته کارمندان اجازه ی چنین کاری را به آنها نمی دهند. این وضعیتِ گیر کردن در دوراهی برای انتخاب این رفتار یا آن رفتار است، یعنی شما باید یا دوست باشید یا مدیر. در چنین شرایطی نمی توان شخصیت دو گانه ی موفقی داشت.
طبق تجربه ی من مدیرانی که به خاطر تمایل به دوستی و همزمان رئیس کارمندان خود بودن، مشکلات زیادی دارند، افرادی هستند که پس از طی مدارج اداری، به موقعیتی رسیده که باید حالا مدیر افرادی باشند که روزی، هم رتبه ی آنها بوده اند. ترکیب یک رابطه ی رئیس و مرئوسی با دوستان قدیمی، اغلب برای آنها یک مشکل سخت و دشوار است.
مدیران ارشد ممکن است با نشان دادن حساسیت نسبت به این موقعیت و قرار دادن مدیر جدید در راس افراد دیگر، وسوسه ی او را برای ایفای نقش دوگانه ی دوست و رئیس، کم کنند. از آنجایی که اجرای این شیوه همیشه امکان پذیر نیست، اغلب این مدیر جدید باید راه حل دیگری پیدا کند.
بسیاری از اوقات این اتفاق می افتد که مدیر جدید، دعوت های مهمانی و تفریحی را با یک سری بهانه های پوچ رد می کند. بدین ترتیب احساسات دوست قدیمی او جریحه دار می شود و فکر می کند مدیر به خود مغرور شده است. پس یک جنگ سرد، درون اداره شروع می شود و در نتیجه همه ی افراد درگیر، از این جنگ آسیب می بینند.
در عوض مردی که این موضوع را به خوبی برای خود حل می کند، در واقع با هر یک از دوستان قدیمی خود، در خلوت می نشیند و به او می گوید: “یادت می آید روزی می گفتیم که یک مدیر خوب باید چه بکند؟ خوب وقتی من شنیدم برای این پست انتخاب شده ام، هر نکته ای را که یادم می آمد می نوشتم.
از آنجایی که روابط کاری ما تغییر کرده است، امیدوارم باعث بهتر شدن هر دوی ما شود. من بعنوان یک مدیر می خواهم از تو حمایت کنم. در عوض از تو می خواهم که کارآیی لازم را داشته باشی. هیچ یک از ما مدیری را تحسین نمی کنیم که سعی می کند هنگم ناهار یک دوست خوب باشد و بقیه ی روز، یک کارفرمای بی رحم.
من هم از این الگو پیروی نمی کنم. پس می خواهم ما بهترین روابط کاری را با هم داشته باشیم و این، نیازمند این است که هر دوی ما در قسمت های مربوط به خود، به نحو احسن کار کنیم. بهتر است چنین کاری را حتما انجام دهیم. بسیار خوب؟”
بدین شکل مدیر دست خود را باز می کند و بدون استثنا تمام دوستان قدیمی او از دیدگاهی که مدیر جدید برای آنها مطرح کرده، احساس راحتی و تحسین می کنند.
اما برای مدیری که سعی می کند با افراد مانند دوست رفتار کند و نه رئیس، چه اتفاقی می افتد؟ پاسخ این است که او نمی تواند مدیریت کند. زیرا ممکن است شیوه های مختلفی اجرا شود، اما اکثر اوقات هیچ مدیریتی رخ نمی ردهد. یکی از مدیران اخیرا اشاره می کرد که یک دوست، حقوق یک مدیر را می گیرد، در حالیکه هیچ مدیریتی انجام نمی دهد. پس یک فرآیند هرج و مرجی در سازمان شروع می شود.
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید