تفاوت میان حقیقت و حقیقت درست را بشناسید.
هنگامی که مسلم شد شما هرگز دروغ نمی گویید و به هر طریقی، برای همکاران خود سرپوش گذاری نمی کنید، دیگر نیازی نخواهد بود آنقدر خوب و مثبت باشید و داستان سرایی کنید. نیازی نیست برای ارائه ی اطلاعات داوطلب بشوید، به جز مواردی که به طور مستقیم، این کار به شما کمک نماید. دانستن این که همکاری افتضاح به بار آورده؛ به این معنا نیست که شما فورا به سراغ رئیس بروید و فرصت طلبی کنید.
گاهی اوقات بهتر است کنار بایستید و نظاره کنید. اگر همکار شما بداند که شما با توجه به اطلاعاتی که دارید لب باز نمی کنید، قطعا علاقه ای پدید خواهد آمد که روزی به کمک شما می آید.
البته اگر سوالی بشود، دروغ نخواهید گفت. اما توجه داشته باشید؛ تفاوت میان حقیقت و کل حقیقت را بدانید. دروغ نگفتن یک چیز است و تکرار طوطی وار همه ی دانسته های تان چیز دیگری است. برخی اوقات آنچه قرار است بگویید، نیاز به کمی ویرایش دارد.
شما در دنیای واقعی زندگی می کنید و در آن هر رویدادی خارج از انتظار نیست، هیچ کس به دیگری رحم نمی کند. باید مراقب باشید، شخصیت های زننده ی زیادی وجود دارند و شاید در اطراف تان بیرحمی های زیادی اتفاق بیفتد، در حالی که شما نباید در آن شرکت کنید.
چشمان خود را باز نگه دارید و هوشیار و آگاه باشید. شما باید یک سیاستمدار باشید و بدانید چه بگویید و کی بگویید. مانند یک استاد هنرهای رزمی به پای خود می اندیشید و مانند یک درمانگر اجازه می دهید دیگران مشکلات خود را پیش شما بیاورند.
ولی شما مشکلات تان را نزد خود نگه دارید. سراپا چشم، سرشار از دانش، اما کم حرف.
(منبع: قانون موفقیت در بازار کار، ریچارد تمپلر)
ادامه ی مقالات موفقیت در بازار کار را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید