بهانه بی بهانه : علت شادی
اغلب میزان فاصله ی میان وضعیت فعلی زندگی تان و وضعیتی که حس می کنید برای شاد بودن باید داشته باشید، تعیین کننده شادی یا ناراحتی شما است. این بیشتر به ارزیابی و تصمیم گیری خودتان بستگی دارد. یک نقل قول قدیمی وجود دارد که می گوید: «موفقیت یعنی کسب آنچه می خواهید و شادی یعنی خواستن آنچه کسب می کنید.»
وقتی درآمد و شیوه زندگی تان با اهداف و تجربیات تان هماهنگ باشند و خودتان از وضعیت زندگی تان راضی باشید احساس شادی می کنید. اگر از سوی دیگر به هر دلیلی وضعیت فعلی تان با آنچه واقعا می خواهید و انتظار دارید متفاوت باشد ناراضی و ناراحت خواهید شد. وضعیت رضایت شما می تواند مدام در حال تغییر باشد. وقتی کارتان را شروع می کنید درآمد سالانه ۵۰ هزار دلار می تواند دستاورد بزرگی برایتان محسوب شود. اما وقتی به این هدف دست پیدا کنید احساس ناراحتی در شما ایجاد می شود زیرا سالی ۱۰۰ هزار دلار یا بیشتر درآمد ندارید. حتی بعضی ها هستند که سالی یک میلیون دلار درآمد دارند اما از این درآمد راضی نیستند.
شادی یک محصول جانبی است
نکته جالب در مورد شادی این است که شادی هدفی نیست که بشود به تنهایی آن را تعیین کرد؛ به سمت آن حرکت کرد و آن را کسب کرد. شادی یک محصول جانبی است که وقتی به سمت شما می آید که در کنار افرادی که دوستشان دارید و برای شان احترام قائل هستید مشغول انجام کاری باشید که از آن لذت می برید. ارل نایتینگیل که شاید معروف ترین و معتبر ترین گزارشگر و نظریه پرداز رادیو در زمینه موفقیت باشد، می گوید:
«شادی به معنای درک رو به رشد یک ایده آل ارزشمند است.»
هرگاه احساس کنید که قدم به قدم در حال حرکت به سمت چیزی هستید که برایتان مهم است یعنی حرکت به سمت مهم ترین هدف هایتان، به طور خودکار احساس شادی و رضایت می کنید و رضایت فردی و سلامتی زیادی را حس خواهید کرد.
انضباط فردی برای رسیدن به شادی لازم است. لازمه انضباط فردی این است که اولا به طور واضح تعیین کنید که شادی برای تان چه معنایی دارد و اینکه هر روز برای کسب شرایط ایده آل تان در حال پیشرفت باشید. من از طریق تجربه و از راه آموزش هایی که به دیگران داده ام متوجه شده ام که شادی چند عنصر تشکیل دهنده دارد. ضعف در هر یک از این حوزه ها می تواند باعث بروز اضطراب و ناراحتی شود و شما را در وضعیتی قرار دهد که حس کنید کنترل زندگی خود را در دست ندارید.
منبع: (بهانه بی بهانه، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات بهانه بی بهانه را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید