وقتی ادعا میکنیم که اعمالمان منطقی و اساساً مبتنی بر دلیل و تفکر است، در واقع خود را دست میاندازیم. ما به وسیله دلیل و منطق ترغیب میشویم، ولی بر اساس عواطف عمل میکنیم. در دنیای تجارت وسیع، اغلب تصمیمات و اقدامات ما از روی عادت و مبتنی بر احساسات است.
عادات شما به طور ناخودآگاه مبتنی بر عواطف و احساسات شماست. بخش عمدهای از رفتار شما به عنوان یک رهبر نحوه تصمیمگیری و نحوه کار با دیگران براساس عادت بنا شده است.
ممکن است تعجب کنید، ولی اقدامات رهبری باید براساس عادت باشد. عادتهای خوب مبنای کارایی و اثربخشی هستند. با تغییر شرایط، برخی از عادتهای ما که زمانی مفید بودند، تبدیل به نقطه ضعف میشوند. برای مثال، حساب نکردن روی دیگران در زمانی که در یک سازمان غیرکارکردی کار میکنید مفید است، اما اکنون که رهبر یک سازمان بسیار کارکردی و تیممحور هستید، این عادت برای موفقیت شما یک محدودیت محسوب میشود.
تغییر عادتها
برای تغییر یک عادت، ابتدا باید آن عادتها را آشکار و ارزیابی کنید. بنابراین، شرط لازم برای تغییر یک عادت شناختن آن و اعتراف کردن به آن عادت غیرکارکردی است. از آنجا که عادتها دارای ریشههای عمیق عاطفی هستند، به آسانی یا با جملات ((من باید …)) یا ((من نباید…)) تغییر نمیکنند. شما باید به جنگ عادتهای بد بروید.
به جای تفکر از روی عادت، باید به شکلی آگاهانه طبق تفکراتتان عمل کنید. برای مدتی، این روش جدید تفکر و متعاقباً، روش جدید رفتار براساس تفکرات جدید، حس ناخوشایندی خواهد داشت. با گذشت زمان و همزمان با موفقیت و کسب نتایج مثبت به دلیل روش جدید فکر کردن و عمل کردن، احساساتتان نیز سازگار خواهد شد.
برای تغییر یک عادت باید:
۱.از عادت غیرکارکردی بسیار ناراضی باشید.
۲. چشماندازی از تفکر و عمل بهتر داشته باشید.
۳. مراحل اقدامی واضحی را برای تغییر آن عادت اجرا کنید.
۴. در راستای تلاش برای تغییر آن عادت، از حمایت و پشتیبانی برخوردار باشید.
۵. در مقابل کشش به سمت عادتهای آشنا و راحت مقاومت نشان دهید.
(منبع: رهبری در سازمان تألیف دکتر بهروز پورولی، اکرم نوری، میرسهیل حسینی)
ابتدا ما عادت ها را می سازیم،
سپس عادت ها ما را می سازند!!!
قبل از اینکار هم خوب فکر کنیم از تمام جوانب