شناخت افراد کنترل گر : کله شق ها
تنها تجربه او با ارزش است و قضاوت هایش نهایی و تغییر ناپذیرند. او همیشه سرش شلوغ است و می گوید که کلی کار سرش ریخته، اما وقتی از نزدیک نگاه می کنید متوجه می شوید که بی کفایتی او و عدم سازماندهی کارها و تمایلش به کنترل همه چیز (با امتناع از واگذاری آن ها به کس دیگر) باعث غرق شدن او در یک لیوان آب می شود.
رئیس خدمات بیمارستان بدون مشورت با کارکنان نوبت های جدید کاری را به آن ها تحمیل و هر گونه بحثی را ممنوع کرده بود و نظریه اش این بود که از روی قاعده و نه به همه سوالات جواب خواهد داد.
به نظر او : این طوری می توان رئیس بودن را نشان داد و گرنه اختیارتان دست کارکنان می افتد و اقتدارتان را از دست می دهید.
در عرض چند هفته بخش او از نظر غیبت های ناموجه رکورد بالایی زد. وی در چنین وضعیت بغرنجی به جای شک کردن به روش خودش باز هم تصمیمات سخت تری را که خودسرانه و تنها در دفتر کارش گرفته بود تحمیل کرد.
وقتی مشکلی پیش می آید ، یک فرد معمولی آن را بازبینی می کند تا اوضاع را تجزیه و تحلیل و راه حلی پیدا کند. در مقابل، کنترل کننده قادر به تشخیص اشتباهاتش و تغییر در استراتژی خود نیست.
به همین دلیل است که به هنگام مواجهه با مشکل، دیگران را به سبب مشکل پیش آمده متهم می کند و سپس دوباره آن کار را انجام می دهد، اما در مقیاسی بزرگ تر ، همان اشتباهات هستند که او را به بن بستی که در آن قرار دارد، رانده اند.
از جهاتی کنترل کننده با اعمال مخفیانه اش قدرت را در دست دارد. او احساس امنیت می کند و در موقعیتی است که همه چیز را کنترل می کند تا زمانی که کسی به او شک نکند او می تواند به ضربه زدن به دیگران ادامه دهد.
منبع: بازیچه ی دست دیگران نباشید (ژاک ریکارد)
سری مقالات بازیچه دست دیگران نباشید را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید