شناخت افراد کنترل گر: برگرداندن اتهام ها
اگر کسی به او مظنون شود او خودش را قربانی جلوه می دهد و به نحوی موذیانه دیگران را آشکارا به کاری متهم می کند که خود میخواسته با آن ها بکند. اگر به درستی او را به دامن زدن به شایعات یا دو به هم زنی متهم کنند، خشمگین می شود و دیگران را به دسیسه چینی علیه خودش متهم می کند. این رویکرد نشانه بارز حضور فعال کنترل کننده است.
اگر چیزی به او قرض بدهید، از جمله کتاب، وسایل منزل یا اتومبیل، یا حتی آپارتمانتان را در اختیارش بگذارید، باز پس گرفتن آن بسیار سخت است. اگر بعد از چندین بار درخواست بیهوده صبر و شکیباییتان را از دست بدهید، در نهایت متهمتان می کند که شکنجه اش کرده اید. حتی ممکن از شخص نیکوکاری را که فقط می خواهد دارایی یا پولی را که متعلق به خودش بود پس بگیرد را به دادگاه بکشاند.
فرقه ها در برگرداندن حملاتی که به آن ها می شود مهارت دارند و آن را گواه آزار و اذیت شدن به خاطر اعتقادشان می دانند. این کار به آن ها اجازه می دهد که نقش قربانی را به خود بگیرند و بگویند که کارشان درست و قانونی است و دیگران که ناآگاه و دشمن هستند. در چنین وضعیتی ، هر حمله ای علیه فرقه برای اعضایش اثبات حقانیت آن هاست. فرد کنترل کننده هم همین استراتژی را به کار می بندد.
کنترل کننده نیاز وسواس گونه به کنترل همه چیز دارد. او از قدرتش استفاده یا سواستفاده می کند تا چیزی را که کار می کند از بین ببرد، او در برگرداند اوضاع به نفع خودش مهارت دارد.
تشخیص کنترل کننده در نگاه اول آسان نیست.
او روی سرش شاخ یا در دستانش چنگک ندارد.
در مقابل اعمال کنترل کننده اش نشانه هایی ایجاد می کنند که حضورش را به اندازه اطمینان از افتادن برگ ها در پاییز تایید می کند.
منبع: بازیچه ی دست دیگران نباشید (ژاک ریکارد)
سری مقالات بازیچه دست دیگران نباشید را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید