سعی در تحت نفوذ قرار دادن کارمندان
-
تعیین طرز فکرها
عملکرد یک نفر با روشی که او فکر می کند یا طرز نگرشش رابطه ای مستقیم دارد. ما بعنوان یک مدیر می توانیم طرز فکر افرادمان را تغییر دهیم، اما باید در شیوه هایی که برای تاثیر روی افکار کارمندان بکار می گیریم، دقت کنیم.
تاثیر رفتار خوب باعث افزایش اعتماد به نفس کارکنان و افزایش بهره وری آنها می شود، اما رفتار بد باعث می شود کارمندان فکر کنند تحت نفوذ و سلطه قرار گرفته اند، پس میزان تولید آنها به طور انفعالی، تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
-
توجه به اهمیت طرز فکر ها
اگر شما به اهمیت طرز فکرها شک دارید، این مساله را در نظر بگیرید: فرض کنید در حال کتاب خواندن، یک نفر در خانه را می زند و شما به آن جواب می دهید. ناگهان در می یابید ۵ میلیون دلار از یک خویشاوند دورتان به شما ارث رسیده است! افکار شما درباره ی بسیاری از موارد از ارزش ادامه ی کتاب خواندن گرفته تا ارزش ادامه ی کار، تغییر می کند، اینطور نیست؟
ممکن است دوستان زیادی پیدا کنید یا ناگهان اعضای خانواده بر علیه شما موضع بگیرند. بنابراین نظرات و طرز فکرها با تغییر شرایط، متحول می شوند.
-
تغییر محیط
از آنجایی که وقتی محیط هر انسانی تغییر می کند، طرز فکر او نیز متاثر از آن، عوض می شود. بعنوان یک قاعده ی اصلی، هر عملی که در محیط کارمندان از شما سر بزند، روی افکار آنها تاثیر می گذارد. تاثیر احتمالی هر یک از اعمال زیر، مانند رنگ کردن دوباره ی دفتر، تغییر میزان حقوق، اصلاح سیاست خود و تغییر یک الگوی کاری را قبل از انجام آن بسنجید، زیرا این حرکات می تواند روی طرز فکر کارکنان شما تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد.
بخش مشکل ساز تلاش برای تغییر طرز فکر ها این است که تغییرات مذکور مدت زیادی به طول نمی انجامد. رنگ آمیزی دفتر، کم کم رنگ می بازد و تاثیر آن روی روحیه ی افراد نیز تغییر می کند. محصول جدیدی که باعث افزایش روحیه ی افراد شده، دیگر نمی تواند تاثیری داشته باشد، زیرا شرکت رقیب یک نوع بهتر آن را به بازار معرفی می نماید.
افزایش مطلوب حقوق، با بالا رفتن تورم، دیگر امری عادی می شود. از طرفی تغییرات ابتدایی در محیط، ممکن است تاثیر منفی داشته باشد. اگر شما دستور بدهید بعضی از دفاتر و نه همه ی آنها را رنگ بزنند، کارمندان تحقیر شده، احساس می کنند افرادی که اتاقشان رنگ شده، عزیز کرده ی شما هستند.
اگر محصول جدیدی برای بعضی از افراد جذاب به نظر نرسد و یا تغییرات حقوقی شکل کاهش حقوق را به خود بگیرد، افکار منفی در محیط کار سایه می افکند. با این وجود به مرور زمان حتی افکار منفی نیز تا حدودی رنگ می بازد.
-
علم و تربیت
راه دیگر تغییر افکار، استفاده از دانش، ایده ها، تعلیم و آموزش است که نسبت به تغییر شرایط یا محیط، تاثیرات بلند مدتی دارند. زیرا ایده ای که ریشه گرفته است، پایدار می ماند. عقاید اصلی هر شخصی همیشه ظهور پیدا کرده، ینی بر اعمال او تاثیر دارد.
ما در گروه “فرچون” از هر دو گروه مدیران و فروشندگان در هر شغلی راجع به آنچه باعث افزایش کارآیی فروشندگان می شود، نظرخواهی می کنیم. نظرات همیشه متفاوت هستند. آنها میزان عادت های کاری بهتر را عامل افزایش کارآیی کارمندان می دانند و فروشگاه طبیعتا آتیه و آینده ی بهتر را در افزایش کارآیی موثر می دانند.
هر دو نظر درست هستند. با این حال هیچ کدام از آنها به طور کامل درست به نظر نمی رسند. فروشندگان در واقع به اطمینان بیشتری نیاز دارند که این موجب عادت های کاری بهتر و برقراری روابط نزدیک تر می شود.
این دو مورد ناشی از آموزش فروشنده برای ارتباط کاری موثر است، زیرا به محض اینکه او بتواند این مهارت را در خود پرورش دهد، این عادت برای سالها در او باقی می ماند. مدیریت مالی که موجب تغییر در شرایط، ایجاد یک برنامه ی جدید جایگاهی یا هرگونه تغییر غیر مستقیم دیگری می شود، به هیچ وجه میزان روابط نزدیک او را تغییر نمی دهد، یا اگر تغییر هم بدهد، موقتی خواهد بود. بنابراین برای تغییر بلند مدت، روی تعلیم و آموزش کارکنان جهت کمک به آنها، سرمایه گذاری کنید.
-
به افکار و نظرات فروشندگی خود نزدیک شوید
وقتی ما ساز و برگ های مدیریت را دور می ریزیم در زیر آن، در می یابیم هر مدیری تا حدی شبیه فروشنده ای است که آتیه اش افراد تحت نظارت او هستند. اگر مدیر ناگهان خبر از یک حجم کاری جدید، یک تغییر در محیط اداره و یا یک تغییر میزان حقوق جدیدی را دریابد، باید آن را به اطلاع افراد تحت نظارت خود برساند و ضریب نزدیکی او با کارکنان، در اصل میزان مهارت مدیریتی او را به میدان آزمایش می گذارد.
ریاست کارآمد نیازمند همکاری داوطلبانه ی افراد شماست، نه ناشی از تحت نفوذ قرار دادن آنها!
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید