زبان بدن : ۱۰ روش برای تشخیص فریب (۱)
“آخ که وقتی برای اولین بار فریب دادن را تمرین می کنیم، چه قصه هایی که به هم نمی بافیم!” ایراد تکیه کردن به زبان بدن بعنوان تنها منبع اطلاعات این است که انسان موجودی پیچیده است. تنها یک اشاره به تنهایی نمی تواند همه ی داستان را فاش کند؛ همانطور که یک لغت نمی تواند پیام کتابی را در خود جای دهد.
در این باره، شرایط نقش بسیار مهمی ایفا می کند و حتی کسانی هم که در امور قضایی، حرفه ای اند ممکن است در تشخیص نشانه های فاش کننده در فرد گیج می شوند. با این حال با نگاه دقیق به آن دسته از حرکات کنترل نشده ای که به طور غیر منتظره ظاهر می شود، می توان فرد فریبکار را شناسایی کرد.
تشخیص فریبکاری بسیار دشوار است. اگر فرد مقابل را بشناسید کار شما راحت تر می شود؛ در این حالت می توانید رفتارهای او را زمانی که در حال گفتن حقیقت است با زمانی که حس می کنید دارد شما را گول می زند مقایسه کنید، هر چند باز هم نمی توانید صد در صد مطمئن باشید. از این رو باید به دامنه ی وسیعی از سرنخ ها و نشانه ها دقت کنید. اگر خیال می کنید تنها یک نشانه قرار است او را لو دهد، فقط خودتان را گول می زنید.
- شکار حالات زودگذر چهره
اگر تا به حال دروغ گفته اید یا چیزی را از خودتان درآورده اید و یا داستانی سر هم کرده اید، شاید به خاطر بیاورید که در چنین موقعیت هایی چقد مهم بوده است که خود را لو ندهید. بنابراین طوری رفتار می کنید که از نظر شما خلاف آن چیزی است که دیگران به دنبال آنند.
آنچه نمی توانید کنترل کنید همان حرکات بسیار کوچکی اند که به سختی می توان آنها را دید و در یک میکرو ثانیه از چهره ی شما می گذرد و بلافاصله پس از پدیداری از بین می روند. با وجود این، بیننده ی حرفه ای و ناظر که از حس ششم قدرتمندی برخوردار است، می تواند این فرآیند غیر ارادی را که مانند یک خائن، احساس و تفکر شما را آشکار می کند کشف کند. پرش های جزئی عضلات، انقباض و انبساط مردمک چشم ها، سرخ شدن گونه ها و اندکی عرق کردن موقعی که تحت فشارید، شما را لو می دهد.
اگر حس می کنید فردی می خواهد شما را فریب دهد، با دقت به صورتش نگاه کنید. در حالیکه ممکن است صورت او آرام و خونسرد به نظر آید، یک آن ماسک از صورتش می افتد و احساسات واقعی او نمایان می شود.
تصور کنید که اخیرا اسکی را شروع کرده اید. کسی از شما می پرسد که چطور پیش می روید و شما پاسخ می دهید که عاشق اسکی هستید، به طوری که بعد از یک هفته از عهده ی سر خوردن در مسیری سخت برآمده اید و اگرچه در آن شرایط افتادید و بیشترِ طول مسیر پایین آمدن از کوه را غلت زدید، باز هم دیوانه ی اسکی و مشتاقانه منتظر تمرین بعدی هستید.
در حالیکه حرف های شما می گویند “بله!” و حین تعریف داستان لبخند می زنید و می خندید، برای لحظات بسیار کوتاهی حالتی از ترس از چهره ی شما عبور می کند و به سرعت جای خود را به اشتیاق و هیجان تان می دهد. اگر طرف مقابل آن حالت زودگذر را شناسایی کند، ترس شما لو می رود. این نشان می دهد با آن که می خواهید عشق خود را به آنچه انجام داده اید نشان دهید، افتادن تان باعث شده برای همیشه احساس وحشت کنید.
(منبع: زبان بدن به زبان آدمیزاد، الیزابت کونکه)
ادامه ی مقالات زبان بدن را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید