رفتار دیگران را پیش بینی نکنید !
این مشکلی معمول به خصوص در بین افراد خانواده است. وقتی کسی را خوب می شناسیم گرایش موذیانه ای داریم که فکر کنیم می دانیم “آن شخص در مورد چه چیز فکر می کند” یا “چگونه می خواهد رفتار کند”. این روشی است که به ما می گوید “خواننده ذهن دیگری نباشید ومسائل مختلف را به رفتار و اعمال دیگران نسبت ندهید.”
من هنوز هم گاهی، (هرچند کمتر از قبل) خود را در چنین موقعیتی می یابم. مثلا همین دیروز به نظر می رسید که دخترم مثل همیشه برای حاضر شدن و رفتن به مدرسه سستی می کند. توقع داشتم چون کفش به پا ندارد و اصلا نمی داند کفش هایش را کجا ممکن است گذاشته باشد، تعلل کند.
این مورد قبلا پیش آمده بود و بدون آنکه سوالی کند می دانستم چه شده است! با بی صبری و رنجیده خاطر با صدای بلند گفتم: “لطفا برو و کفشت را پیدا کن.” با اطمینان پاسخ داد: “پدر، کفش های من جلوی در هستند، شما از ما خواستید آنها را داخل خانه نیاوریم.” در هر مورد حق با او بود. همانطور که برای بسیاری از ما پیش آمده است، لحظاتی را بیهوده نارحت و آشفته شدم.
رنجش خاطر و استرس من به دلیل انجام دادن یا ندادن کاری توسط دخترم نبود، بلکه از فکر خودم سرچشمه می گرفت. این عبارت به خاطرم رسید که “همه ی مسائل از خودت شروع می شود.”
احتمالا متوجه می شوید که این طرز برخورد در بزرگ کردن مسائل بسیار موثر است. هنگامی که فاصله ی بین خط ها را می خوانید، مثل آن است که به دنبال مواردی برای رنجش خاطر و آشفتگی هستید. وقتی به دنبال موردی هستید، مخصوصا هنگامی که از قبل فرض کرده اید که آن را می یابید، به ندرت مایوس می شوید. در اکثر موارد، شما توجیه فرضیات خود را با این نتیجه گیری خاتمه می دهید که حق با شما بوده است!
مسلما، فرضیات گاه به گاه (در مورد رفتار و افکار دیگران) رابطه ای را خراب نمی کنند و موضوعی بزرگ نیستند. با وجود این، این تمایلی نادر و گاه به گاه است و اکثر مواقع بدون آنکه متوجه شویم به تدریج به روشی برای زندگی یا نوعی عادت تبدیل می شود. ذهن ما در شکل دادن این فرضیات خیلی سریع عمل می کند. در واقع بر مبنای آنچه که فکر می کند می داند و بدون آگاهی ما پیش داوری می کند.
راه حل ساده است، اما آسان نیست. باید تواضع کافی داشته باشید تا اقرار کنید که نمی دانید او چه می خواهد و به چه فکر می کند و شما فقط تصور می کنید که می دانید. مهم آن است که هر روز هر پیشامدی را به محض آنکه واقع می شود، دریابید.
فرض نکنید به این دلیل که موردی همواره به روالی خاص روی داده است، تغییر نخواهد کرد. با این کار رفتار حاکی از بی احترامی کرده اید و همچنین، به احتمال زیاد از فرد مورد علاقه ی خود، به این دلیل که ذهن شما را خوانده یا رفتار شما را پیش بینی کرده است قدرشناسی نمی کنید.
وقتی به جای پیش بینی رفتارها، به موقع به آنها پاسخ دهید، فرد مقابل احساس رنجش کمتری خواهد کرد، ذهن شما آرام تر می شود و بیشتر در زمان حال قرار می گیرید. به جای آنکه به آنچه به زعم شما عامل مشکل ساز است واکنش نشان دهید، به آنچه واقعا رخ می دهد واکنش مناسب نشان دهید.
علاوه بر نفع شخصی که در پی کاهش استرس خودساخته می برید، اطرافیان و افراد مورد علاقه ی بیشتر از تغییرات شما قدرشناسی می کنند. در بسیاری موارد این تغییر کوچک می تواند در احترام مقابل افراد خانواده، دنیایی تفاوت ایجاد کند.
(منبع: از کاه کوه نسازید، دکتر ریچارد کارلسون)
ادامه ی مقالات خانواده ی موفق را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید