حالات نفسانی نامهایی هستند، آنها اشیاء نیستند.
شما حالات نفسانی را نمی توانید وزن، لمس و یا حمل کنید، و نمی توانید آنها را در جای خاصی از بدن یا مغز پیدا کنید. زیرا که حالت نفسانی یک شی نیست، بلکه نامی است که برای توصیف یک سری از پدیده ها میگذاریم. یعنی یک سری از احساسها، افکار و رفتارهای مربوط به هم. به همین ترتیب «والد»، «بالغ» و «کودک» اشیاء نیستند، آنها اسامی هستند که ما آنها را از این جهت بکار می بریم که بتوانیم این سه وضعیت احساس، فکر و رفتار را از یکدیگر مجزا نمائیم.
اغلب اوقات در فعالیتهای روزانه در رابطه با تحلیل رفتار متقابل، مردم از حالات نفسانی خود مانند اشیایی که در اختیار دارند صحبت می کنند. شما ممکن است مطالبی از این قبیل بشنوید: “« کودک» من دوست داره خوش بگذرونه، تو «بالغ» خوبی داری.”
مشکلی را که این نوع صحبتها ممکن است در بر داشته باشد این است که ما به طرف این باور بلغزیم که حالات نفسانی دارای وجودی مستقل از ما هستند، یعنی از شخصی که درباره او صحبت می کنیم جدا هستند. البته این فکر درست نیست. این درست نیست که بگوئیم کودک من خواهان شادی و لذت است این من هستم که خواهان شادی و لذتم و من ممکن است در حالت نفسانی «کودک» خود باشم و شادی و لذت را بطلبم. این درست نیست که بگوئیم “من یک «بالغ» قوی دارم” بلکه باید بگوئیم، من دارای توانائیهایی هستم که می توانم کارها را طوری انجام دهم که با حالت نفسانی «بالغ» من همراه باشد. مانند واقعیت سنجی و ارزیابی احتمالات.
الگوی بیش از حد ساده شده
پس از این که کتاب «بازیها» پر فروش ترین کتاب در نیمه های دهه ۱۹۹۰ شد، نظریه تحلیل رفتار متقابل، روانشناسی عامه شناخته شد. بسیاری از سخنگویان و نویسندگان از این نظریه استفاده های تجاری کردند. آنها برای این که بتوانند به نظریه تحلیل رفتار متقابل بیشتر جنبه تجاری بدهند، عقاید اساسی اریک برن را بی اعتبار ساختند. آنها بر روی مطالبی که خیلی واضح و برجسته بود تأکید ورزیدند و جنبه هایی را که نیاز به افکار عمیق و مشاهدات دقیق داشت به بوته فراموشی سپردند.
در همین دوران بود که الگوی بیش از حد ساده شده حالات نفسانی معمول شد. آن الگوی بازاری و تجاری هنوز وجود دارد. این سوء تعبیر، ریشه در عدم درک بی پایان، چه در بین متخصصین تحلیل رفتار متقابل و سایر افراد حرفه ای دیگر رشته ها دارد.
الگوی بیش از حد ساده شده حالات نفسانی چه چیز را ارائه میدهد؟ این الگو فقط میگوید: “وقتی که من دارم فکر میکنم در «بالغ» خود هستم، وقتی دارم احساس میکنم در «کودک» خود هستم و زمانی که دارم قضاوتی اخلاقی و ارزشی می کنم در «والد» خود هستم.”
و این کل مسئله است. متخصصین حرفه ای که خارج از سیستم تحلیل رفتار متقابل به این الگوی ارائه شده، به عنوان اساس این سیستم می نگرند، با حالتی گیج و سر در گم می پرسند که آیا کل مسئله همین است.
حال بیاید به واقعیت اساسی این الگوی بیش از حد ساده شده نگاهی افکنیم. چه شباهتهایی بین این دو الگو وجود دارد؟ .
می دانید که وقتی در حالت نفسانی «بالغ» خود هستم، واکنش من به صورت این زمانی، این مکانی است، از تمام منابع و توانائیهایی که به عنوان یک انسان بزرگسال در اختیار دارم، بهره می گیرم. من احتمالا خود را به عنوان موجودی متفکر تجربه می کنم. اگر کسی در حال مشاهده رفتار من باشد، احتمالا خواهد گفت که من در حال فکر کردن هستم.
اگر به حالت نفسانی «کودک» خود بروم، رفتارها، احساسها و افکار دوران کودکی خود را باز نوازی می کنم. کودکان به خصوص نوباوگان، جهان هستی را اساسا از دریچه احساس می نگرند. بنابراین هرگاه در حالت نفسانی «کودک» خود هستم به احتمال خیلی زیاد خودمرا در حالت احساس کردن می یابم. در این اوقات کسی که مرا مشاهده می کند احتمالا تأیید خواهد کرد که من در حال بیان احساس هستم.
وقتی که در حالت نفسانی «والد» خود هستم، رفتارها، افکار و احساسهای من تقلیدی از والدینم و یا جانشینان آنها به شکلی که در دوران کودکی در نظرم ظاهر می شدند، می باشد. در نظر کودک، والدین اوقات بسیار زیادی را برای وضع کردن قوانین و مقررات درباره آنچه که باید یا نباید اتفاق بیفتد و یا برای قضاوت کردن در مورد دنیای اطراف، صرف می کنند. در نتیجه بیشتر زمانهایی که در حالت نفسانی «والد» خود هستم، در واقع آنچه را که والدینم انجام می دادند، انجام میدهم و درباره باید و نبایدها تعیین ارزش و قضاوت می کنم.
اما این کلیدهای اولیه، درباره هر یک از حالات نفسانی توضیحات ناکافی و مختصری ارائه می دهند. الگوی بیش از حد ساده شده، کاملا این مطلب را از قلم می اندازد که من می توانم در هر یک از حالات نفسانی خود، فکر کنم، احساس کنم و درباره ارزشها قضاوت کنم.
خطای جدی تر در مورد الگوی بیش از حد ساده شده این است که درباره بعد زمانی حالات نفسانی چیزی نمی گوید. دکتر اریک برن بارها و بارها تأکید کرده بود که حالات نفسانی «والدی» و «کودک» انعکاسی از گذشته هستند.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید