آیا نشانه های مشخصی برای حالات نفسانی وجود دارد؟
در مقالات مربوط به نظریه تحلیل رفتار متقابل معمول است که جداولی برای نشانه های مشخص و استاندارد شده به منظور تشخیص رفتاری، ارائه می شود. به عنوان مثال، حرکت دادن انگشت نشانه، نشان دهنده «والد مستبد» است. صدایی که مانند نالیدن است «کودک مطیع سازگاری» را نشان میدهد. فریاد پر از شادمانی، هیجان و نشاط نشانه «کودک طبیعی» است و به همین ترتیب.
جداول مربوط به «نشانه های مشخص و استاندارد شده» بر این نظریات متکی است که به عنوان مثال وقتی می گویم که در «کودک مطیع و سازگار» قرار دارم، من شبیه کودکی هستم که با انتظارات والدینش خود را وفق می دهد. به همین صورت وقتی که من در «والد مهربان وتهیه کننده» خود بسر می برم رفتارم شبیه والدی است که از کودک دلبندش نگهداری می کند.
ولی این آن چیزی نیست که الگوی حالات نفسانی بیان میکند. منظور من از به کار بردن زبان الگوی حالات نفسانی به طور دقیق و صحیح چیست؟ زمانی که میگویم من در حالت نفسانی «کودک» هستم، به این معناست که مانند زمانی که کودک خردسالی بود میکنم، فکر می کنم و احساس می کنم، نه مانند هر کودکی. وقتی که در «والد مهربان و تغذیه کننده خود» هستم، همانند یکی از والدینم درد کودکی، و نه مانند والدین به طور کل رفتار می کنم، فکر می کنم و احساس میکنم.
به همین ترتیب، برای رسیدن به یک تشخیص رفتاری معتبر از حالت نفسانی «کودک مطیع و سازگار» من، شما نیاز دارید بدانید که من در دوران کودکی، زمانی که از والدین خود اطاعت می کردم، چگونه بودم و چگونه به نظر می رسیدم. برای تشخیص حالت نفسانی «والد مهربان و تغذیه کننده» من لازم بود که شما مادر و پدر مرا همچنانکه از من در طول سالیان گذشته مواظبت و مراقبت می کردند، مشاهده می کردید.
مجموعه نشانه های رفتاری که بیانگر «کودک مطیع و سازگاری و یا کودک طبیعی» من می باشند با نشانه های رفتاری شما متفاوت است زیرا که ما کودکان متفاوتی بوده ایم. از آنجائیکه ما والدین متفاوتی داشته ایم، هر یک از ما دارای مجموعه رفتارهای خاص خودمان هستیم که نمایانگر «والد مهربان و تغذیه کننده» و یا «والد مستبد و کنترل کننده» هستند.
آیا این بدان معناست که جداول «نشانه های مشخص و استاندارد شده» کاربردی ندارد؟
خوشبختانه جواب منفی است. یک سری از رفتارها هستند که به طور کلی مختص کودکان اند، مادامی که آنها از والدین خود اطاعت می کنند و یا به طور خود جوش و مستقل عمل می کنند. رفتارهایی نیز وجود دارد که والدین به طور کلی اغلب انجام می دهند، مادامی که با کودکان خود با مهربانی رفتار نموده یا با استبداد و سلطه جویی عمل می کنند. بنابراین اگر ما به این رفتارهای خاص توجه کنیم، می توانیم تشخیص حالات نفسانی کنشی را به خوبی شروع کنیم.
در اینجا به مثالی در مورد «والد کنترل کننده و مستبد» می پردازیم:
- کلمات: «نکن، بسه، بکن، همین که من میگم فهمیدی. خیلی خوب، گند زدی، تو باید اینکار و بکنی، تو مجبوری این کار و بکنی.»
- لحن صدا: محکم، طنین دار، خشن.
- ژستها و حرکات بدنی: حرکت دادن دست مثل ساطور در هوا، قرار دادن دستها زیر چانه مثل برج زهر مار، قفل کردن انگشتان دستها در پشت سر
- طرز قرار گرفتن، ایستادن و راه رفتن: لم دادن روی صندلی مثل میرغضبها، سر را به عقب بردن، نگاه کردن عبوسانه به سمت پایین
- حالات چهره: گوشه های لب کمی به طرف پایین کشیده شده است (به طوری که طرف مقابل احساس بدی پیدا میکند.)، ابروهای بالا کشیده شده.
شاید دریابید که بعضی از این وضعیتها در شما نیز وجود دارد. کار اصلی اینست که فهرست رفتاری خاص خودتان را تهیه کنید.چند ستون درست کنید و این کار را همین الآن شروع کنید.
فقط چیزهایی را که دیگران می توانند ببینند و یا بشنوند یادداشت کنید. تفسیر نکنید. به عنوان مثال، زیر ستون «حالات چهره» تنها آنچه که دیگران می توانند از وضعیت چهره شما ببینند یادداشت کنید. از لغاتی مانند «فروتن، مهربان، رئیس مابانه، مغرور» استفاده نکنید. زیرا اینها فقط تفسیرات شما هستند.
وقتی که ستون «والد کنترل کننده و مستبد» را پر کردید، ستونهای دیگر را هم به همین ترتیب پر کنید. برای «والد مهربان و تغذیه کننده»، رفتارهایی را که شما همانند والدین خود، برای مواظبت و مراقبت از دیگران نشان می دهید، یادداشت کنید. باز هم اگر شما خودتان صاحب فرزند هستید، می توانید زمانهائیکه از فرزندان خود نگهداری می کنید، این کار را انجام دهید.
در مورد «کودک مطیع و سازگار» آن نشانه های رفتار یادداشت کنید که بیانگر بازنوازی وضعیت هایی باشد به هنگام خود یک کودک بودید و از قواعد و احکام دیگران، پیروی میکردید. ممکن است این کار را زمانی که خود را با جمع همگام می کنید یا به رئیستان گوش می دهید و نظایر آن نیز انجام دهید
در مورد «کودک طبیعی»، به وضعیت اخیری فکر کنید که درست مانند دوران کودکی خود رفتار می کردید، نه خود را با قواعد و احکام دیگران وفق می دادید و نه علیه آن طغیان میکردید. شاید سوار سرسره بودید و همانطور که از شیب سرازیر می شدید دست روی صورتتان می گرفتید و جیغ می زدید و یا شاید برای واکسن های معمولی خود به دکتر مراجعه می کردید و همانطور که پرستار در حال تهیه تزریق آمپول به شما بود، از ترس به خود میلرزیدید.
به خاطر داشته باشید که بخشهای کنشی «والد» و «کودک» می توانند هم به صورت منفی و هم به صورت مثبت خود را ظاهر سازند.
در ستون «بالغ» آن رفتارهایی را که نشان دهنده این است که شما مانند یک فرد بزرگسال این زمانی، این مکانی رفتار میکنید، یادداشت کنید. این ممکن است موقعیت اخیری بوده باشد که شما در محل کارتان در حال مبادله اطلاعات با همکارتان بوده اید، و یا ممکن است در فروشگاه با توجه به لیستی که در دست دارید در حال خرید باشید.
گاهی اوقات وقتی که شما به نشانه های رفتاری من توجه کرده و آن را مشاهده میکنید، لازم است که سئوالات بیشتری را از من بپرسید تا دریابید یک رفتار خاص با کدامیک از حالات نفسانی من هماهنگی دارد؟ تصور کنید که من در حالت افسرده و غمگین نشسته ام و به طرف اجلو خم شده و سر در گریبان خود نهاده ام. لب و لوچه ام آویزان است عمیقا آه میکشم و چشمانم پر از اشک است.
از تمام این نشانه ها می توانید دریابید که من غم و اندوه را ابراز می کنم. لیکن من در کدام یک از حالات نفسانی خود هستم؟ شاید هم اکنون خبر مرگ یک خویشاوند نزدیک را شنیده باشم. در این صورت حزن و اندوه من پاسخ مناسب به وضعیت این زمانی و این مکانی است، بنابراین واکنشی «بالغانه» است. و یا اینکه به خاطرات دوری برگشته ام از زمانی که یک کودک بودم و از دست دادن را تجربه کردم ولی تا بحال هرگز به خود اجازه ندادم در موردش غمگین باشم. در این مورد بیان احساس من از «کودک طبیعی» من سرچشمه می گیرد. امکان دیگری هنوز وجود دارد که من الگوهای رفتاری بخش منفی «کودک مطیع و سازگار» را بازنوازی میکنم که در نتیجه، غمزده و اندوهگین شده و از این غم و اندوه به عنوان وسیله ای برای زیر سلطه کشیدن افراد اطراف خود استفاده می کنم.
برای اطمینان بیشتر از ارزیابی نشانه های رفتاری من، شما می توانید سئوالهایی در این مورد که افراد دیگر چگونه با من ارتباط برقرار میکنند بپرسید. شما می توانید از سابقه شخصی من و این که والدین من چگونه آدمهایی بودند، بپرسید و میتوانید بفهمید که چه چیزهایی را از دوران کودکیم می توانم مجددا تجربه کنم.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید