مثالی برای اثر مرکب
سه دوست صمیمی را در نظر بگیرید که کنار هم بزرگ شده اند. در یک محله زندگی می کنند، حساسیت هایی شبیه به هم دارند و درآمد سالانه شان در حدود ۵۰هزار دلار است. هر سه ازدواج کرده اند، سلامتی و وزن طبیعی دارند و فقط کمی درباره ی “چاقی بعد از ازدواج” نگران هستند.
دوست اول، لَری، همان کارهای همیشگی اش را انجام می دهد، ولی بعضی وقت ها شکایت می کند که هیچ چیز تغییر نمی کند.
دوست دوم، اسکات، بعضی تغییرات مثبت و به ظاهر کوچک و بی اهمیت را شروع می کند. هر شب ده صفحه از یک کتاب خوب را می خواند و هر روز در مسیر رفتن به محل کارش، ۳۰ دقیقه، یک فایل صوتی الهام بخش گوش می کند. قصد دارد ۱۲۵ کالری را از برنامه ی غذایی روزانه اش حذف کند.
البته این موضوع بزرگی نیست. این کار با یک فنجان برشتوک کمتر، یا استفاده از یک بطری گازدار به جای یک لیوان لیموناد یا استفاده از سس خردل به جای سس مایونز برای ساندویچ هایش امکان پذیر است. علاوه بر این، او به اندازه ی کمتر از یک مایل، پیاده روی را به برنامه ی روزانه اش اضافه کرد.
اینها فعالیت هایی جدی نیستند که نیاز به شجاعت یا تلاش زیاد داشته باشند. کارهایی هستند که هر کسی می تواند انجام دهد.
دوست سوم، براد، چند انتخاب بد انجام داده. تازگی ها یک تلویزیون جدید خریده و بنابراین وقت بیشتری را به تماشای برنامه ای می گذراند که به آن علاقه دارد. او دستورالعمل هایی را که در شبکه ی آشپزی دیده است، امتحان می کند و هفته ای یک نوشیدنی الکلی را به برنامه ی غذایی اش اضافه می کند. اینها چیزهای خیلی زیادی نیستند، براد فقط می خواهد کمی بیشتر، لذت ببرد.
درآخر ماه پنجم، هیچ تفاوت مشهودی بین لری و براد و اسکات وجود ندارد. ولی پنج ماه به اندازه ی کافی طولانی نیست که هر گونه افت یا بهبود واقعی در وضعیت و موقعیت شان ایجاد کند. در واقع اگر وزن این سه نفر را روی یک نمودار رسم می کردیم، با خطای گرد کردن صفر مواجه می شدیم.
در انتهای ماه دهم، هنوز هم نمی توانیم تغییرات قابل توجهی را در زندگی شان ببینیم. وقتی به پایان ماه هجدهم می رسیم، تفاوت هایی جزئی ولی قابل اندازه گیری در این سه دوست ظاهر می شود.
ولی حدود ماه بیست و پنجم، تفاوت های آشکار و واقعا قابل اندازه گیری نمایان شدند و در ماه سی و یکم، تغییرات و تفاوت های آنها تکان دهنده و شگفت انگیز است. حالا براد چاق است، در حالیکه اسکات آراسته و خوش اندام محسوب می شود. اسکات به سادگی و فقط با کم کردن ۱۲۵ کالری از برنامه ی غذایی روزانه اش، ۱۵ کیلوگرم از وزنش کم کرده است.
براد در همان بازه ی زمانی،۱۵ کیلوگرم به وزنش اضافه شده بود و حالا ۳۰ کیلوگرم از اسکات چاق تر است؛ ولی تفاوت های بین آنها به مراتب مهم تر از وزن شان بود. اسکات تقریبا هزار ساعت از وقتش را صرف خواندن و گوش دادن به کتاب ها و فایل های صوتی پیشرفت شخصی کرده بود. ترفیع شغلی گرفته بود و حقوقش هم بیشتر شده بود و روابطی گرم و صمیمانه با همسرش داشت.
براد چطور؟ از کارش ناراضی بود و زندگی زناشویی اش هم پر از مشکلات. لری؟ تقریبا همانجایی بود که دو سال و نیم پیش در آنجا قرار داشت، جز اینکه الان از زندگی اش بیشتر شکایت می کرد.
قدرت خارق العاده ی اثر مرکب به همین سادگی است. شبیه جادوست. بعد از گذشت سی و یک ماه، شخصی که ماهیت مثبت اثر مرکب را به کار می گیرد، مثل کسی به نظر می رسد که یک شبه به موفقیت رسیده است. در واقع، موفقیت او نتیجه ی انتخاب های کوچک و هوشمندانه ای است که در طول زمان و با پایداری انجام شده اند.
منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)
ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید