داستان های یک مدیر مارکتینگ
تجربه ی ۲: چطور هوشمندانه شکست بخوریم؟
شکست خیلی عالیه اما تا زمانی که نابود نشویم!
در آن زمان چون پشتوانه ی مالی زیادی نداشتم، یک شکست کوچک آسیب بسیار جدی ای می توانست بر من وارد کند. یکبار هم این اتفاق افتاد: بخاطر خرید تجهیزات اشتباه مداربسته تمام سرمایه ام را روی یک محصول نامناسب سرمایه گزاری کرده بودم.
برای اینکه دیگر همچین مشکلاتی را تجربه نکنم از آن پس کارهای زیر را به ترتیب و با دقت انجام دادم:
- ابتدا اهداف و برنامه هایم را بدون محدودیت روی یک کاغذ یادداشت کردم (مقصد)
- نقطه ای را که در حال حاضر قرار داشتم را بررسی کردم (مثال: میزان بودجه_ تعداد مشتریان فعلی_ قدرت اجرای پروژه و …)
- یادداشت لیست کارهایی که برای رسیدن به اهداف نیاز بود (مسیر رسیدن به مقصد)
- اجرای برنامه یکصدم ۱/۱۰۰
در برنامه یکصدم هر مسیر یا کاری را به ۱۰۰ قسمت تقسیم کرده و برای تست صحت آن مسیر از ۱ تا ۱۰ قسمت آنرا اجرا می کنیم.
به طور مثال:
برای رسیدن به هدف ۱۰۰ میلیون فروش سالانه به ۱۰ میلیون تومان بودجه برای تبلیغات بنری در سایت ها نیاز داریم. به دلیل اینکه از بازخورد ۱۰۰ درصدی آن مدل تبلیغات و شکل ظاهری بنرمان مطمئن نیستیم این بودجه را به ۱۰۰ هزار تومان کاهش داده و میزان خرید به تعداد کلیک و زمان تمام شدن بودجه را مشاهده می کنیم. اگر بالای ۱۰% افرادی که روی بنر ما کلیک کردند تبلیغات از بازخورد خوبی برخوردار بوده و تمام ۱۰ میلیون تومان را می توانیم سرمایه گزاری کنیم. در صورتی که این میزان کمتر بود و نرخ ریزش بالاتری را شاهد بودیم (بسته به نوع تبلیغ و اهداف سازمان) مسیر تبلیغات را تغییر می دهیم.
مانند این می ماند که در حال حرکت به سمت قله ای هستید. ابتدا چند متری در یک مسیر پیش می روید و متوجه دره ای در مسیر قله در دور دست ها می شوید. پیش از آنکه به حرکت ادامه دهید برمی گردید و مسیر دیگری را به همین طریق امتحان می کنید.
روش یکصدم با دریافت تجربه ی دیگران می تواند کوتاه تر و بعضاً حذف شود. این در صورتی است که فرد راهنما از صلاحیت واقعی برخوردار باشد.
دیدگاهتان را بنویسید