همیشه از مدیران بداخلاق میترسیدم و در حقیقت این مشکل برای من وجود داشت که هیچ گونه سازگاری با یک مدیر اخمو نداشتم. با وجود اینکه اخمو بودن مدیر و اخلاق تند آنها ممکن است یک استراتژی در مدیریت کسب و کار باشد، اما برخی از آنها رفتار ذاتی خود را نشان میدهند. این یعنی سازگار شدن با آنها بسیار سخت است و اغلب شما باید تابع دستورات مدیران بداخلاق باشید تا از گزند آنها دور بمانید.
در گروه ایده پردازان ما سعی میکنیم که به شیوههای مختلفی در مورد بحث مدیریت صحبت کنیم. در این مطلب هم میخواهیم ۱۰ راهکار ساده و جذاب برای سازگاری با مدیران و اخلاق ارائه دهیم تا خیلی راحت بتوانید از آنها استفاده کنید.
قبل از مواجهه با مدیران بداخلاق – واقعاً چه خبر است؟!
ممکن است دلایل مختلف وجود داشته باشد که رئیس شما به این شکل رفتار میکند و دلایل منطقی برای بداخلاقی و اخمو بودن دارد. آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید ممکن است یکی از دلایل زیر به عنوان عامل اصلی بداخلاقی مدیر باشد:
- ممکن است او یک مشکل شخصی داشته باشد که آن را به محیط کار هم انتقال دهد؛
- ممکن است فشار بیشتری از طرف سطوح بالاتر مدیریتی برای دستیابی به اهداف مشخصی وجود داشته باشد؛
- ممکن است هنوز هم اعتماد به نفس کافی برای انجام کار نداشته باشد؛
- ممکن است ناراحتی و اخلاق بد آنها به دلیل برخی نارساییها یا تنش خفیف از طرف خانواده باشند.
وقتی این موارد را میبینیم، به خودمان میگوییم که شاید بهتر است کمی بیشتر به مدیران بداخلاق نزدیک شویم و دلایلی برای کار آنها پیدا کنیم که توجیه این رفتار برای ما ساده باشد.
حالا به سراغ محرکها بروید!
وقتی که رفتار مدیران بداخلاق را زیر نظر میگیرید، به احتمال زیاد متوجه میشوید که نظم خاصی در این بداخلاقیها وجود دارد و شما میتوانید به عنوان یک کاراگاه عامل اصلی آن را پیدا کنید. به عنوان مثال، رفتار مدیران قبل و بعد از جلسات، رفتار آنها قبل از حضور در دفتر سطوح مدیریتی بالاتر، یا حتی رفتار آنها بعد از رسیدن از منزل را تحت نظر بگیرید.
این به شما کمک میکند تا از رادار سنجش اخلاق خود استفاده کنید. اگر در این امر موفق باشید، مطمئن میشوید که چه عاملی به عنوان عامل اصلی اخمو بودن مدیر شناخته میشوند و شما هم سعی میکنید که در این دورههای زمانی تا جایی که میتوانید از مدیر دور باشید و سر راه او قرار نگیرید!
همه برای یکی، یکی برای همه!
هیچ چیزی به اندازه یک پشتیبان نمیتواند شما را از شر مدیران بداخلاق نجات دهد. شما اگر بتوانید رابطه مناسبی با یکی از همکاران نزدیک به رئیس داشته باشید، به شما هشدار میدهد که چه زمانی طوفان در حال وقوع است! این افراد هم همانند شما علائم طبیعی را میشناسند و به دلیل نزدیک بودن به مدیر، احتمالاً اطلاعات بیشتری نسبت به شما دارند. حتی میتوانید از آنها به عنوان ستون پنجم و منابع اطلاعاتی استفاده کنید! و مدارک بهتر و کاملتری داشته باشید.
شاید هم خودتان عامل بداخلاقی مدیر باشید!
«… دیده فرو بر به گریبان خویش». شاید زمان آن فرارسیده که صادقانه از خودتان بپرسید آیا عامل اصلی بداخلاقی مدیر که نیستید! شاید یک رئیس صرفاً زمانی که به اتاق شما میآید یا زمانی که با شما مواجه میشود ناراحتی خود را بروز دهد؟ یا شاید شما به دلیل عملکرد ضعیفتان مورد انتقاد قرار گرفتهاید. اگر تصمیم دارید که خودتان را عامل اصلی مواجهه با مدیران بداخلاق آنالیز کنید، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- پایبند نبودن به قوانین خاص یا عمومی؛
- مریض بودن دائمی و درخواست مرخصی؛
- عدم تعهد به زمان شروع کار و خروج از کار؛
- ناتوانی در همراهی با سایر همکاران؛
- درخواست بیش از حد مرخصی با شرایط ویژه؛
- ناتوانی در برآورده کردن برخی از اهداف خاص.
اگر احیاناً یکی یا چند مورد از موارد فوق برای شما صدق میکند، توصیه ما این است که به جای کار بر روی مدیران، به خودتان هم توجه کنید و سعی کنید که مطابق با اصول کاری رفتار کنید.
آینه مدیران بداخلاق نباشید!
شاید هوس کنید که شما هم رفتار متقابل مدیران را به هنگام عصبانیت انجام دهید و به شکلهای مختلف جواب رفتار آنها را بدهید. اما این عکس العمل شما نه تنها نحوه کار شما را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه نحوه برخورد سایر همکاران راه ممکن است نسبت به شما برطرف کند. این رفتار به هیچ وجه توصیه نمیشود و احتمالاً روحیه کارکنان دیگر را هم تحت تأثیر قرار میدهد. تا جایی که میتوانید برای حل مشکل اقدام کنید و آرام باشید. حتی اگر میتوانید به شکلهای مختلف به مدیر خود بفهمانید که تا جای ممکن تابع دستورات آنها هستید. این به شما کمک میکند تا فضا را بهتر کنترل کنید.
میزان خرابیها را کم کنید!
اگر بیش از حد تحت تأثیر رفتار مدیر بداخلاق خود قرار دارید و احساس میکنید که این رفتار بر روی کار شما تأثیر منفی گذاشته، به دنبال یک راه فرار بگردید و تا جایی که میتوانید با مدیر خود مواجه نشوید. دنبال بهانههای مختلف باشید تا در مسیر کسب و کار یا در راهروها و هر قسمت دیگری با مدیر مواجه نشوید و سعی کنید که وظیفه خود را انجام دهید. حتی میتوانید از راهکارهای زیر هم کمک کنید:
- همیشه گزارش پایان کار خود را بدهید؛
- اگر منشی هستید، سعی کنید که در مورد تماس تلفنی فوری به آنها اطلاع دهید؛
- از جملات مختلفی مانند مشتری یا نماینده منتظر است استفاده کنید.
وقتی اوضاع وخیم است، همه چیز را یادداشت کنید!
یکی از مواردی که میتواند به شما در زمینه کنترل مدیران بداخلاق کمک کند، این است که در زمان عصبانیت رفتارها و حرکات آنها را یادداشت کنید و حتی صحبتهای آنها را بنویسید. گاهی بین رفتار نادرست و اوضاع وخیم راهنماهای بسیار خوبی برای شما وجود دارد. اگر بتوانید مثل کاراگاه این قسمتها را به یکدیگر ربط دهید متوجه میشوید که رئیس شما در مورد دلایل عصبانیت خود و دلایل این رفتارها به شما سرنخ میدهد. حالا سعی کنید که این موارد را تا حد امکان از مدیر خود دور کنید و خودتان هم آنها را انجام دهید.
اگر هم از محل کار اخراج شدید، این یادداشتها بهانههای خوبی برای شکایت مدیر و گرفتن حقتان است!
بازخورد بگیرید و بازخورد بدهید!
در بندهای قبلی گفتیم که تا جایی که میتوانید از مدیران بداخلاق دور شوید. اما گاهی شما منشی هستید یا به عنوان رئیس دفتر عمل میکنید. در این حالت شما باید استراتژی متفاوتی در نظر بگیرید و سعی کنید که به شکلهای مختلف به رئیس خود نزدیک شوید. همیشه و در همه حال سعی کنید که رفتارهای مثبت و منفی مدیر خود را بنویسید و در یک دفترچه یادداشت کنار خود داشته باشید.
معمولاً مدیران در طول هفته یا در طول سال جلسهای با کارکنان خود دارند و در مورد فاکتورهای مختلف میپرسند. حالا اگر شما فرصت کافی به دست آوردید و این شانس را داشت که به تنهایی با مدیر صحبت کنید، میتوانید خیلی مؤدبانه ابتدا در مورد نقاط قوت او صحبت کنید و بعد در مورد رفتارهای خاص مانند فریاد زدن، بداخلاق بودن یا هر مورد آزار دهنده دیگری که عملکرد شما را تحت تأثیر قرار میدهد به او بگویید.
داشتن مستند آن در اینجا یک نکته عالی است، زیرا معمولاً مدیران بداخلاق وانمود میکنند که چیزی به یاد نمیآورند و یا حقیقتاً فراموش کردهاند. در اینجا میتوانید از دفترچه یادداشت خود استفاده کنید و حرفهای خود را مستند به رئیس خود بگویید. البته در این مورد باید ۲ نکته را رعایت کنید. هیچ وقت در حضور کارکنان دیگر از مدیر خود انتقاد نکنید و سعی کنید که این رابطه دو طرفه باشد. یعنی از مدیر بخواهید که در مورد نحوه رفتار شما هم قضاوت کند.
مدیران بداخلاق نیاز به درمانگر ندارند!
وقتی که مدیر شما به شدت عصبانی است و به شکلهای مختلفی عصبانیت خود را بروز میدهد، هیچ وقت و هرگز خود را به عنوان درمانگر و آرام کننده به او نزدیک نکنید. اولاً شما هیچ وقت شرایط کافی برای انجام چنین کاری را ندارید و در حقیقت وظیفه شما هم نیست. اگر بی دلیل وارد معرکه شوید، به احتمال زیاد عصبانیت مدیریت شما را هم خواهد گرفت. پس به بند شماره ۶ برگردید و فرار را بر قرار ترجیح دهید!
شنونده خوبی باشید!
وقتی که یک مدیر از کوره به هدر میرود، به احتمال زیاد یک موضوع آزاردهنده وجود دارد که رفتار طبیعی او را تحت تأثیر قرار داده است. در این حالت معمولاً سعی میکنند که خواسته خود را با صدای بلند و از طریق عصبانیت بروز دهند. به جای اینکه به عنوان درمانگر و آرام کننده عمل کنید، بیشتر به عنوان شنونده در کنار او حضور داشته باشید.
فقط این نکته را به خاطر داشته باشید که کار شما صرفاً گوش دادن است و تا جایی که میتوانید اظهار نظر نکنید. اگر این عصبانیت از طرف خانواده یا از طرف مدیران سطح بالاتر باشد، اظهار نظر شما میتواند تبعات بدی داشته باشد. پس تا جایی که میتوانید آرام و بیصدا بنشینید و منتظر بمانید که رئیستان آرام شود.
آیا شما هم تا به حال مجبور شدهاید که مدیران بداخلاق را تحمل کنید؟ آیا تا به حال مجبور به واکنش در برابر عصبانیت رئیس خود شدهاید؟ آیا تکنیکی دارید که بخواهید با ما در میان بگذارید؟ اجازه دهید که این ایدهها را در بخش نظرات داشته باشیم تا سایر کاربران از آنها استفاده کنند.
دیدگاهتان را بنویسید