قدرت زمان: راه های رفع مشکلات (۱)
برای مشکل گشایی مؤثر چند گام وجود دارد. اگر شما این هفت گام را در حرفه تان به کار بگیرید می توانید هر مشکل یا مانعی را پشت سر بگذارید.
- مشکل را به روشنی تعریف کنید
با این سؤال شروع کنید که دقیقا با چه مشکلی روبرو هستید؟ تعریف روشنی از مشکل داشته باشید و در صورت امکان آن را روی کاغذ بیاورید. به خاطر داشته باشید که تشخیص دقیق نیمی از درمان است. بعضی اوقات نوشتن یک مشکل روی بورد یا تخته سیاه و توافق همه در مورد تعریف مشکل خیلی سریع منجر به پیدا کردن راه حل آن می شود. اغلب اوقات اگر خودتان را مجبور کنید تعریف تان از مشکل را با بیانی روشن روی کاغذ بیاورید ذهن تان برای پیدا کردن راه حل منطقی برای آن مشکل تحریک می شود. به طور کلی ۵۰ درصد از مشکلات را می شود در مرحله تعریف حل کرد.
- چه تعریف دیگری برای آن مشکل وجود دارد؟
وقتی تعریف روشنی از مشکل به دست آوردید باید از خودتان بپرسید آیا تعریف دیگری برای آن مشکل وجود ندارد؟ هیچوقت به یک تعریف راضی نشوید. بیشتر فکر کنید. ببینید نمی شود یک مشکل را چند جور تعریف کرد؟ بعضی اوقات یک مشکل بزرگ از مجموعه ای از مشکلات کوچکتر تشکیل شده است. برای رسیدن به تعریفی روشن از یک مشکل باید آن را به اجزای کوچکتری تقسیم کنید تا بتوانید هر قسمت کوچک تر را به طور مجزا حل کنید.
در این مورد قاعده این است که در هر مشکل پیچیده معمولا یک مشکل منحصر به فرد وجود دارد که قبل از همه باید آن را حل کرد. این مشکل منحصر به فرد و بزرگ که باید حل آن مقدم بر مشکلات کوچکتر باشد، اغلب روشن و آشکار نیست و روشن شدن آن مستلزم کند و کاو بیشتری است. ذات انسان تمایل به این دارد که خیلی سریع به نتیجه گیری برسد. وقتی با مشکلی روبرو می شویم بلافاصله به یک راه حل می رسیم؛ بدون توجه به اینکه ممکن است از چاله به چاه بیافتیم بلافاصله برای خودمان یک راه حل پیدا می کنیم. در تعریف مشکل یا مشکلات بسیار مهم است که مشکل را درست تشخیص بدهیم و در این مورد قبل از اینکه مطمئن شویم باید خیلی محتاط گام برداریم. رسیدن به راه حل درست برای مشکلی که اصولا درست تشخیص داده نشده است اغلب موجب وخامت بیشتر اوضاع می شود.
- تمام علت های ممکن را شناسایی کنید
قبل اینکه بخواهید به راه حلی برسید اول از خودتان بپرسید: «چطور این مشکل پیش آمد؟» «علت یا علت های وقوع این مشکل کدامند؟» کافی نیست که فقط به یک راه حل برسیم. از همه مهمتر برخورد با علل ایجاد آن مشکل است. چند سال پیش که شرکتم را تاسیس کردم هر چقدر هم که در بازار فعالیت می کردیم همیشه با مشکل نقدینگی روبرو بودیم. هر چند ماه یک بار حساب بانکی مان خالی می شد و مجبور بودیم برای پرداخت هزینه ها و صورت حساب ها به دنبال پیدا کردن اعتبار از جایی باشیم. سرانجام متوجه شدیم که سیستم مدیریت نقدینگی ما ضعف دارد.
بعد متوجه شدیم که یکی از مهم ترین ابزار نجات برای کسب و کاریا حتی زندگی شخصی و رسیدن به موفقیت مدیریت درست نقدینگی است. سیستم مدیریت نقدینگی بر اساس بهترین تخمین درآمد و هزینه ها یک نوع پیش بینی نیازهای نقدینگی بلندمدت است که اساس آن نیازهای نقدینگی ماهیانه است. بعد از اینکه بر پایه نوسانات فصلی برای محاسبه میزان بازگشت سرمایه وقت گذاشتیم و این میزان را برای یک سال پیش بینی کردیم توانستیم با دقت بیشتری تخمین بزنیم که چه میزان نقدینگی وارد سیستم می شود، چه مقدار از سیستم خارج می شود و در چه مواقعی از سال ممکن است با کمبود نقدینگی روبرو شویم. به این ترتیب وقتی برای نقدینگی مان برنامه ریزی کردیم، کانال های اعتباری و ذخایر مالی مان را سازماندهی کردیم تا مطمئن شویم دوباره با بحران نقدینگی روبرو نخواهیم شد. اغلب اوقات به دنبال شناسایی علت یک مشکل بلافاصله در موردش به یک راه حل روشن می رسید و می توانید مشکل را حل کنید و از تکرار آن جلوگیری کنید.
- تمام راه حل های ممکن را شناسایی کنید
قبل از هر نوع نتیجه گیری در مورد راه حل یک مشکل به انواع راه حل های ممکن فکر کنید. برای حل مشکل می شود چه اقدامات مختلفی انجام داد؟ در فرایند مشکل گشایی یکی از گام های بسیار مهم همین است. به جای اینکه فرض را بر این بگذارید که تنها یک راه وجود دارد، سعی کنید تا آنجا که به فکرتان می رسد راه حل های گوناگون را روی کاغذ بیاورید. هرچه راه حل های بیشتری پیدا کنید بهتر خواهد بود. در مورد مشکلاتی که فکر می کنید فقط یک راه حل دارند به خودتان هشدار بدهید. در بسیاری موارد راه حل آشکار بهترین راه حل نیست.
در بعضی موارد راه حل درست این است که بر خلاف تمایل اولیه تان اقدام کنید. بعضی مواقع لازم است شدیدا متفاوت عمل کنید. بعضی مواقع هم لازم است دست به هیچ اقدامی نزنید. برای پیدا کردن راه حل های مختلف در مورد حل یک مشکل باید ابتدا حد و مرزها را شناسایی کنید. این حد و مرزها طوری هستند که نمی توانید از آنها فراتر بروید و مجبورید در درون آنها کار کنید. تعیین حد و مرزها همچنین به شما نشان می دهد که با پیدا کردن راه حل مشکلات باید به چه نتایجی دست پیدا کنید. اغلب اوقات اگر قبل از پیدا کردن راه حل، حد و مرزها را مشخص کنید به راه حل های بهتری خواهید رسید. از خودتان بپرسید: «با راه حل قرار است به چه چیز برسم؟ اگر راه حل، مطلوب باشد چه نتیجه ای از آن حاصل می شود؟ از کجا بدانم راه حل، خوب است؟» وقتی کارتان را شروع می کنید همیشه هدف را به خاطر داشته باشید. قبل از هر نوع تصمیم گیری در مورد یک راه حل، ابتدا در مورد آنچه می خواهید به آن برسید، ذهنیت روشنی داشته باشید.
ادامه این مطلب در مطلب “قدرت زمان: راه های رفع مشکلات(۲)” موجود است.
منبع: (قدرت زمان، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات قدرت زمان را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید