قدرت زمان : در تصمیم گیری شفافیت داشته باشید
یکی از مشکلات در مورد برقراری ارتباط و کار با دیگران ابهام در مورد نوع تصمیم گیری است. بعضی مواقع رئیس نظر دیگران را می پرسد و کارمندان به این نتیجه می رسند که نوع تصمیم گیری گروهی است درحالی که کارفرما آن را یک تصمیم گیری مشورتی در نظر گرفته است. وقتی کارفرما تصمیم می گیرد که خلاف میل و نظر کارکنان است منجر به ابراز احساسات تند و سوء تعبیر می شود. تصمیم گیری و سپس توضیح دادن و توجیه کارکنان در مورد این که از نظرات شان استقبال شده ولی در نهایت ممکن است تصمیم نهایی خلاف نظر آن ها بوده باشد وقت زیادی می گیرد.
وقتی کارفرما از ابتدا روشن می کند که نوع تصمیم گیری او آزاد یا گروهی است منظورش این است که کارمندان تکلیف شان را در برابر آن تصمیم بدانند و در نهایت هر تصمیمی که گروه می گیرد همه باید از آن پیروی کنند. وقتی ذهن همه در مورد تصمیم مورد نظر شفاف است همه چیز روان تر پیش می رود و اصطکاک ها و اتلاف وقت کمتر می شود.
روی راه حل تمرکز کنید
اغلب در سمینار هایم خطاب به شرکت کنندگان می گویم که من شغل تک تک شما را می دانم. این حرف بلافاصله توجه همه را جلب می کند. حضار لبخند می زنند و منتظر می شوند که ببینند می خواهم چه بگویم. به آن ها می گویم شما می توانید کارت ویزیت تان را بردارید و روی شغل تان، هرچه هست، خط بکشید و این عبارت را جایگزین آن کنید: مشکل گشا.
هر کسی در هر شغل و مقامی یک مشکل گشاست. کاری که در تمام روز انجام می دهید همین است. یکی از ویژگی های افراد برجسته این است که گرایش شدیدی به راه حل دارند. آن ها مدام در مورد مشکلات فکر و صحبت نمی کنند. و دنبال این نیستند که کسی را سرزنش کنند و یا این که چقدر زیان وارد شده است و این که چرا این اتفاق افتاده است. در عوض آن ها روی راه حل و کاری که باید در مورد مشکل صورت بگیرد تمرکز می کنند. کار شما در هر مقامی که هستید مشکل گشایی است. درآمد، میزان ترفیع، احترام و عزت همکاران تان و تمام موفقیت تان در طول عمر وابسته به این است که تا چه اندازه می توانید به طور مؤثر مشکلات و سختی هایی را که در هر ساعت از روز در راه رسیدن به اهدافتان با آن ها روبرو می شوید حل کنید.
” رهبری یعنی توانایی حل مشکل.”
” موفقیت یعنی قدرت حل مشکلات.”
” کارایی فردی یعنی توانایی حل مشکلاتی که در زندگی روزمره اجتناب ناپذیر هستند.”
تنها سؤالی که وجود دارد این است که تا چه حد می توانید به خوبی مشکلات تان را حل کنید. نکته بسیار جالب این است که هرچه بیش تر در مورد راه حل ها فکر کنید و صحبت کنید هوشمند تر می شوید. هرچه بیش تر در مورد راه حل های یک مشکل فکر و صحبت کنید می توانید به ایده های بیشتری برسید. خلاقیت تان بیشتر خواهد شد و ذهن تان سریع تر خواهد شد. هرچه راه حل های بیشتری پیدا کنید انتخاب های بیشتری برای حل مشکل تان خواهید داشت. در نهایت مثل شخصیت پکمن (پکمن شخصیت یکی از گیم هایی است که در دهه ۱۹۸۰ ساخته شد. این بازی که نقطه عطفی در تاریخ محسوب می شود از یک هزارتو تشکیل می شود که یکمن باید در آن از موانع عبور کند).
در بازی های ویدئویی به محض این که با مشکلی برخورد می کنید راه حل آن را پیدا می کنید. یکی از بزرگ ترین ذخیره کننده های وقت در زندگی و کار، توانایی حل درست مشکل است. مشکل گشایی یعنی توانایی برخورد مؤثر و سازنده با مشکلات، غلبه بر آن ها و پیشروی به سوی نتیجه گیری با رسیدن به هدف مطلوب. از سوی دیگر یکی از بزرگ ترین اتلاف کننده های وقت در زندگی و کار ناتوانی در حل مشکل است. ناتوانی در حل یک مشکل به خصوص می تواند به عدم موفقیت، نا امیدی، شکست و حتی ور شکستگی یک سازمان منجر شود. فکر کردن و صحبت کردن در مورد مشکل و راه حل ها یکی از مهم ترین عادت های فکری است که می توانید به دست آورید.
ناتوانی در حل مساله زندگی شما تحت تاثیر قرار می دهد
میزان خوشحالی و موفقیت ما در زندگی تا حد زیادی به توانایی ما در حل مسئله بستگی دارد. اگر مشکلات را حل نشده باقی بگذارید ممکن است به شیوههای زیر ضرر کنید:
در تعاملات میان فردی مشکلات بیشمار، پیچیده و مبهمی وجود دارد. اگر مهارت حل مسئله نداشته باشیم، به سختی میتوانیم سوء تفاهم ها را در ارتباطات از بین ببریم و با اطرافیان مان رابطه ی نزدیکی برقرار کنیم.
ما در محیط کار یاد میگیریم از عهدهی انواع مشکلات غیر منتظره برآییم. اگر به دنبال راهکار های جدید نباشیم، عملکرد ما به تدریج ضعیف خواهد شد و با تجمع مشکلات، احساس ناتوانی خواهیم کرد.
ما معمولا فقدان سلامت ذهنی خود را به تجربه های شخصی نا خوشایند یا عوامل ژنتیکی نسبت میدهیم اما در واقع ناتوانی در غلبه بر مشکلات زندگی است که به سلامت ذهنی ما آسیب میزند. براساس یک مطالعه در سال ۱۹۸۳، دانشمندان دریافتند افرادی که توانایی کمتری برای کنار آمدن با مسائل و مشکلات میان فردی دارند، بیشتر مستعد افسردگی هستند.
دلایل ضعف در حل مسئله چیست؟
اکثر ما بیشتر انرژی خود را برای کنار آمدن با نشانه های مشکل صرف میکنیم، بدون اینکه دلیل واقعی آن را درک کنیم. برای شناخت دلایل ریشهای یک مشکل، باید اولین نتیجهگیری ذهن خود را به چالش بکشیم و سؤالات صحیح بپرسیم تا در نهایت بتوانیم فراتر از مشکل را ببینیم.
ما اغلب تمایل داریم برای مشکلات راه حل های سریع پیدا کنیم. این کار باعث میشود اولین راهحل ذهن خود را بدون توجه به رابطهی علت و معلولی پشت مشکل، باور کنیم. به همین دلیل است که ما به ندرت به هستهی مشکلات میرسیم و اغلب راهکار های غیر مؤثر را انتخاب میکنیم.
در نهایت ما مهارت حل مسئله ضعیفی داریم چون بیش از حد به دانش مان اتکا میکنیم. یک تصور غلط این است که هرچه بیشتر بدانیم، توانایی بیشتری برای غلبه بر مشکلات داریم. اما واقعیت این است که دانش محض، ما را به افرادی با مهارت در زمینه ی حل مسئله تبدیل نمیکند و چیزی که به آن نیاز داریم مهارت های تفکر منطقی است که به ما امکان میدهد منتقدانه و خلاقانه فکر کنیم.
منبع: (قدرت زمان، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات قدرت زمان را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید