بهانه بی بهانه : از کودکی تا بلوغ
از سن بسیار کم تا وقتی که بزرگ می شوید این طور شرطی می شوید که خودتان را مسئول زندگی تان نبینید. این نرمال و طبیعی است. وقتی کودک هستید والدین شما کنترل اوضاع زندگی تان را بر عهده دارند. آنها همه تصمیم ها را می گیرند. آنها تصمیم می گیرند که شما چه غذایی بخورید، چه لباس هایی بپوشید، با چه اسباب بازی هایی بازی کنید و در چه خانه ای زندگی کنید، به کدام مدرسه بروید و در وقت آزادتان در چه فعالیت هایی شرکت کنید.
از آنجایی که در آن زمان شما کودک بی گناه و نا آگاهی بودید هر کاری را که از شما می خواستند انجام میدادید. شما در آن زمان حق انتخاب و کنترل ناچیزی بر اوضاع زندگی تان داشتید. وقتی بزرگ می شوید کم کم در هریک از زمینه های نام برده شده بیشتر تصمیم ها را خودتان می گیرید.
اما به دلیل برنامه ریزی ذهن تان در دوران کودکی، به صورت ناخودآگاه شرطی شده اید که فکر کنید هنوز یک نفر دیگر مسئول زندگی تان است و اینکه هنوز کسی وجود دارد که باید و می تواند از شما مراقبت کند. اکثر مردم با این عقیده بزرگ می شوند که اگر مشکلی پیش بیاید فرد دیگری مسئول است. فرد دیگری باید سرزنش شود. فرد دیگری مقصر است. فرد دیگری جنایتکار است و خود آنها قربانی هستند.
“در نتیجه اکثریت مردم به خاطر مسائل ناخوشایندی که در گذشته در زندگی شان وجود داشت یا در حال حاضر وجود دارد بهانه های بیشتری فراهم می کنند.”
اشتباهاتی را که پدر و مادرتان مرتکب شده اند را فراموش کنید
اگر والدین تان در زمانی که در سن رشد بودید به دلیل اشتباهاتی که مرتکب شده اید از شما انتقاد کردند یا از دست تان عصبانی شدند، به صورت ناخودآگاه به این نتیجه رسیده اید که خودتان به نوعی مقصر بوده اید. اگر والدین تان به دلیل انجام دادن یا انجام ندادن کاری که آنها را راضی یا ناراضی می کرد شما را مورد تنبیه بدنی یا عاطفی قرار داده باشند احساس حقارت و بی کفایتی به شما دست داده است.
وقتی والدین تان به دلیل انجام ندادن کاری که از شما انتظار داشتند، عشق شان را از شما دریغ کردند تا شما تنبیه شوید احتمالا با احساسات عمیق گناه، بی ارزش بودن و بی لیاقت بودن بزرگ شدید. احتمالا ترکیب همه این احساسات بعدها موجب شده است که احساس کنید قربانی شده اید گویی که وقتی به یک فرد عاقل و بالغ تبدیل شدید دیگر مسئولیت خودتان و زندگی تان را برعهده نداشته اید.
اگر در خانه ای بزرگ شده باشید که محیط حساسی داشته است رایج ترین احساسی که در دوران بزرگسالی ممکن است به شما دست بدهد این است که «به اندازه کافی خوب» نیستید. به دلیل همین احساسی که دارید به صورت ناخوشایندی خودتان را با دیگران مقایسه می کنید. شما فکر می کنید دیگرانی که ظاهرا شادتر یا مطمئن تر هستند از شما بهتراند. و در خودتان احساس حقارت را پرورش می دهید.
“این می تواند به یک تله احساسی تبدیل شود. تغییر ندادن این احساس و تغییر نکردن در آینده، یک اشتباه بزرگ است.”
منبع: (بهانه بی بهانه، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات بهانه بی بهانه را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید