زبان بدن: درک تاثیر حریم شخصی
اگر تا به حال در خیابان اصلی به غریبه ای برخورد کرده باشید، در ساعت ازدحام مترو در اثر فشار جمعیت له شده باشید یا در مهمانی به زور به روبوسی مجبورتان کرده باشند، تجاوز به حریم شخصی تان را تجربه کرده اید. اگر کسی بیش از حد به شما نزدیک شود، برای تان کمی مشمئز کننده است؛ مگر اینکه خودتان از او خواسته باشید.
نحوه ی اشغال فضای شخصی و حرکت کردن در آن، بر نگرش و احساسات شما و دیدگاه دیگران به شما تاثیر گذار است. افرادی که می دانند بدن خود را نسبت به دیگری در چه حالتی قرار دهند، کنترل تعامل را در دست دارند. آنها می دانند چه زمانی صمیمی و نزدیک باشند و چه زمانی عقب بکشند.
همچنین می دانند میان زمانی که آنقدر نزدیک به فردی می ایستند که نفس او را حس می کنند و زمانی که آنقدر دور از او می ایستند که برای دیدن یکدیگر مجبورند از گوشه ی چشم به هم نگاه کنند، چه تفاوت های معنایی وجود دارد. با علم به اینکه کجا و چگونه نسبت به فرد دیگر قرار بگیرید، می توانید آگاهانه دیدگاه آن فرد را نسبت به خود کنترل کنید.
مسائل مربوط به قلمرو و حریم فقط منحصر به تربیت و طرز رفتار نیست. متجاوزان خارجی و باندهای تبهکاری رقیب و سارقان گردن کلفت و راننده های پرخاشگر همه می دانند که تجاوز آنها به قلمرو دیگری ممکن است با درجات مختلفی از مقاومت روبرو شود.
جانور شناس، دزموند موریس، انسان ها را رقابت جو و به همان میزان اهل مشارکت می داند. از آنجا که انسان ها برای کسب تسلط و قدرت تلاش می کنند، بایستی نظام هایی برای جلوگیری از هرج و مرج برپا شوند. محیطی با قلمروهای مشخص که در آن هر کس حریم دیگری را می شناسد و به آن احترام می گذارد، نمونه یک نظام مشارکتی است.
می گویند هر کس پادشاه قصر خودش است. بعنوان پادشاه حاکم، قصر شما چه آپارتمانی در دل شهر، چه خانه ای روستایی و چه ماشین تان باشد، می دانید که حق دارید در قلمرو خود فرمانروا باشید و هر فرد دیگری نیز حق دارد در قلمرو خود حاکم باشد. وقتی کسی بدون دعوت وارد حریم شما می شود، ممکن است کمی عصبانی شوید. طرف متجاوز چه هواپیماهایی جنگنده باشند که از بالا حمله می کنند و چه مادری که سرزده وارد اتاق پسر نوجوانش می شود، به هر حال فردی که حریمش مورد تجاوز قرار گرفته است احتمالا پاسخ متقابل خواهد داد.
ممکن است در یک محیط، کاملا احساس اطمینان و راحتی و آرامش داشته باشید؛ ولی وقتی وارد محیط دیگری می شوید، احساسات شما تغییر می کند. تصور کنید که در دفتر خود مشغول به کارید، احساس راحتی می کنید و پیرامون تان تحت کنترل شماست، چراکه در فضایی آشنا حضور دارید. سپس به دفتر رئیس احضار می شوید و ناگهان سطح آرامش تان تغییر می کند. در این فضا قلمرو کس دیگری ست، پس زبان بدن شما بدون آن که متوجه شوید به حالت فرمان بردار در می آید.
(منبع: زبان بدن به زبان آدمیزاد، الیزابت کونکه)
ادامه ی مقالات زبان بدن را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید