مشتری مداری کنید تا خطر نکرده باشید
برند در واقع ترکیبی از الگوهای رفتاری است (مجموعه ای از الگوهای رفتاری مرتبط که ویروس های ذهنی هم نامیده می شود). هیچ ابزاری به جز اینترنت این قدر سریع الگوهای رفتاری را پخش نمی کند. به طور مثال وقتی نایک ویدئوی احساسی با عنوان آینده را “رقم بزن” می سازد یا وقتی در گذشته ی نزدیک ، میلیون ها نفر به تماشای عرضه ی محضول جدیدی توسط استیو جابز می نشستند ( هر وقت کسی تو توئیتی می فرستد، نقد و بررسی روی وب سایتی می نویسد، وضعیت فیس بوک اش را به روز رسانی می کند یا یک پین به آیپد جدیدش اضافه می کند) الگوهای رفتاری پرواز می کنند و برندسازی رخ می دهدد.
شرکت های قدیمی تر و با سابقه ، از اینکه نمی توانند برندشان را کنترل کنند ناراحتند. کارآفرینان باهوش می دانند که این وضعیت خوبی است. قادر به کنترل برندتان نیستید، ولی می توانید در لحظه و در زمان حضورش در بازار بر آن نظارت کنید.
در لحظه می توانید از مشکلات با خبر شوید، به افرادی که دچار مشکل شدند کمک کنید ، اصلاحاتی انجام دهید و مشتریانی که امکان دارد ناراضی شوند به طرفداران پر و پا قرص تبدیل کنید.
بگذارید بررسی کنیم در دنیای واقعی چطور همچین اتفاقی می افتد.
یک سال پیش از خرده فروشی به نام هاماخر شلمر هدایای دقیقه آخری کریسمس خریدم، چون تضمین کرده بود که بسته ها تا ۲۴ دسامبر به دست مشتری می رسند. سعی کنید قیافه ی غم زده ی من را تصور کنید که روز کریسمس به خواهرزاده ها و برادرزاده هایم زنگ زدم و فهمیدم هدیه شان به دست شان نرسیده است. طبیعتا مقاله ای با این عنوان در اینترنت نوشتم: هاماخر شلمر، دزد خوشی های کریسمس.
چند روز بعد از رئیس شرکت تماسی دریافت کردم. ابتدا بابت مشکل پیش آمده کلی عذرخواهی کرد و بدون اینکه بهانه ای بیاورد به من توضیح داد چطور چنین اشتباهی رخ داده است. همچنین از من اجازه گرفت تا مقاله ام را مجدد چاپ کند و برای تمام نمایندگان خدمات پس از فروش شرکت بفرستد تا تمام کارمندان تازه استخدام شده حتما آن را بخوانند.
هفته ی بعد بچه ها هدایایشان را تحویل گرفتند و من هم از کسی که امکان نداشت دیگر سفارشی به این شرکت بدهد تبدیل شدم به مشتری پروپاقرصی که تا کنون ده ها هزار دلار ازشان خرید کرده ام.
منبع: احتیاط در ریسک کردن است (رندی کیج)
سری مقالات احتیاط در ریسک کردن است را دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید