کنترل گر نابودگر چطور عمل می کند
کنترل گر نابودگر هرگز در مسیر متوقف نمی شود و دست به هر کاری میزند تا آنچه را تصور می کند تهدید یا خطر است از بین ببرد، چون او متقاعد شده است که دلیل خوب و درستی برای مبارزه کردن دارد. کنترل کننده نابودگر از زرادخانه ای واقعی استفاده می کند. اشارات موذیانه و تحقیرکننده، تفسیرهای ریاکارانه و نادرست و دروغ و به همین ترتیب شوخی ها، نیش و کنایه های کوچک و تمسخرهای مکرر جزء سلاح های بسیار قدرتمند او هستند که به وسیله آنها روحیه کسی را که هدف قرار داده است تضعیف می کند.
کارول کمی تپل است و به این دلیل احساس حقارت می کند. یکی از همکارانش متوجه این موضوع شده و هر بار که او را می بیند فرصت این را که اشاره ای هرچند کوچک به این موضوع بکند از دست نمی دهد: «به نظرم امروز خیلی سرحالی… لباست خیلی بهت می آید و خیلی خوب چاقی ات را پنهان می کند… قصد داری در این تابستان رژیم بگیری یا در سپتامبر؟ به این که جراحی کنی فکر کرده ای؟ باز هم کیک بخور…»
این حرفها دیگران را به خنده می اندازد اما کارول را نه؛ وی تظاهر میکند با دیگران مشغول لذت بردن است. شب وقتی که در آپارتمانش تنها می شود به سبب ضعف و ناتوانی اش در رژیم گرفتن سرخورده و دل شکسته می شود. سپس گریه می کند و با خوردن شکلات خود را تسکین میدهد.
کنترل کننده نابودگر بی رحم است. او دوست دارد با انتقاد، تمسخر یا تحقیر کردن قربانی اش را آزار دهد؛ البته او مطلقا تحمل ندارد همان کاری را که با بقیه می کند با او بکنند و انتقام این کارش را از او بگیرند. او کنترل کردن را دوست دارد، اما این که کسی به هر طریقی بتواند او را کنترل کند برایش قابل تحمل نیست.
از نظر او آنچه بر سر شما می آید اهمیت چندانی ندارد، اما اتفاقی که برای او می افتد همیشه بسیار مهم و جدی است. کنترل کننده نابودگر با مهارت عمل می کند. او پشت چهره ای ناشناس، جنگی مخفی را هدایت می کند و عملیاتش را آنقدر خوب پنهان می کند که گاهی قربانیانش در تشخیص مقصر واقعی کاملا اشتباه می کنند. در این مورد وی تا زمانی که واقعا صورتکش برداشته نشود به کار تخریبش ادامه می دهد و سرنخها را در دست می گیرد و بدون آن که کسی متوجه بشود بقیه را بازی می دهد.
برنادت و کریستیان دوازده سال است که با هم ازدواج کرده اند. چند سالی است که مکررا با هم دعوا می کنند. برنادت شوهرش را، به خصوص برای این که به چیزی جز کارش فکر نمی کند و آن قدر که باید برای بچه ها وقت نمی گذارد و تمام بار کارهای خانه را بر دوش او گذاشته، سرزنش می کند.
وقتی دعوا بالا می گیرد، آنها آرام می شوند و به یکدیگر زمان میدهند تا توضیح دهند و به تفاهم برسند؛ اما این مشکلات بدون آن که تغییری در آنها حاصل شود با فرمی کمی متفاوت دوباره ظاهر می شوند. اکنون وضعیت آن قدر ناجور است که آنها به این نتیجه می رسند که روند قانونی طلاق را شروع کنند. در اوج ناامیدی، تصمیم می گیرند کمک حرفه ای بگیرند. به نظر می رسد که اختلافات، خیلی سریع، اغلب پس از دیدار یا تماس تلفنی آبرنادت با نامادری اش به وجود می آیند؛ آنها وقتی افکارشان را دنبال می کنند، در می یابند که او به صورتی موذیانه با ریختن بنزین روی آتش دخترش را به آزار و اذیت شوهرش ترغیب می کند؛ چون در حالی که خودش در آستانه سومین طلاقش است، از دیدن این که زندگی زناشویی آنها پابرجاست حسودی اش می شود. بعد از این که می فهمند کنترل شده اند و به چگونگی آن پی می برند، کافی است چند قانون ساده را رعایت کنند تا آرامش و انسجام به زندگی شان بازگردد.
کنترل کننده نابودگر موذیانه عمل می کند. حال زمینه با گستره هدفش هرچه می خواهد باشد. دنیای کنترل نوع سوم دنیایی تاریک و بی رحم است که در آن کنترل کننده نابودگر قصد دارد واقعا به شخص، خانواده یا به بخش، شرکت و حتی کشور یا تمدنی آسیب برساند و آن را نابود کند
منبع: بازیچه ی دست دیگران نباشید (ژاک ریکارد)
سری مقالات بازیچه دست دیگران نباشید را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید