گاو بنفش : قانون اعداد بزرگ
سحرآمیز بودن رسانه های عمومی و وب ها همگی با اعداد بزرگ گره خورده اند: بیست میلیون نفر سریال تلویزیونی «سوپرانوز» را می بینند، صد میلیون نفر فوتبال آمریکایی را و یک میلیارد نفر رقابت «اسکار» را تماشا می کنند، سه میلیون نفر در همان لحظه یا همیشه از طریق فلان شبکه در حال تماشا هستند، صد و بیست میلیون نفر در یاهو ثبت نام کرده اند.
این اعداد گول زننده هستند. اگر فقط یک هزارم بینندگان اسکار محصول شما را می خریدند چه می شد؟ اگر یک عضو از هر خانواده ی چینی، یک سکه ی پنج سنتی برای شما می فرستاد چه می شد؟ مشکل اعداد بزرگ این است که آنها تقریبا همیشه به صورت کسر هستند که با مقسوم علیه های بسیار بزرگ همراه می شوند. اگر شما صد میلیون نفر را در اختیار داشته باشید و فقط یک میلیونم درصد از این افراد محصول شما را خریداری کنند، شما دقیقا یک واحد فروش داشته اید.
سال ها قبل وقتی برای اولین بار مرگ بنرهای تبلیغاتی را پیش بینی کردم، مورد تمسخر قرار گرفتم. در آن زمان بنرهای تبلیغاتی را به ارزش صد دلار می فروختند. آنچه که تبلیغ کنندگان مورد ارزیابی قرار دادند این بود که هر زمان که هزار بنر تبلیغاتی می خریدند، دقیقا راه به جایی نمی بردند. میزان تاثیر این بنرها کمتر از یک میلیونم درصد بود. قانون اعداد بزرگ موثر بود.
امروزه شما می توانید هزار بنر تبلیغاتی را به قیمت یک دلار خریداری کنید. ۹۹ درصد سقوط! من از طریق یک سایت، ۳۰۰ میلیون بنر تبلیغاتی را به قیمت ۶۰۰دلار خریداری کردم. قسمت خنده دار ماجرا این بود که پولم را در این معامله از دست دادم. ۳۰۰ میلیون بنر تبلیغاتی با فروش محصولات تجاری به ارزش کمتر از ۵۰۰ دلار به پایان رسید. (در واقع به زبان خودمانی تر می توان گفت هرچه این عدد چه در تبلیغات، چه در تعداد افراد بیشتر و بزرگ تر باشد لزوما فروشی و سودی اتفاق نمی افتد.)
همزمان با نادیده گرفتن رسانه های جمعی توسط مصرف کنندگان، این رسانه ها دست از کار می کشند. مطمئنا همیشه تدابیر، کارساز هستند، اما تعداد زیادی از تبلیغات معمولی قربانی این قانون غیرقابل انکار می شوند.
«ساند اسکن» یک شرکت شسته و رفته با محصولی جذاب است و با شرکت های ضبط و خرده فروش کار می کند. سانداسکن دقیقا میداند از هر آلبوم منتشرشده در هفته، چند کپی در کل کشور فروخته است. آنچه تعجب آور است در مورد تعداد بی شمار گزارش های تکان دهنده است.
در سال ۲۰۰۲ نیویورک تایمز گزارش داد که از میان بیش از ۶ هزار آلبوم منتشر شده از نسخه های اصلی، فقط ۱۱۲ آلبوم در سال گذشته توانستند بیش از ۵۰۰ هزار کپی فروش داشته باشند. تعداد زیادی حتی یک کپی هم در طول چند هفته نفروختند. چه چیزی باعث این تفاوت عجیب می شود؟ راز عجیب آن تعداد فروش و این تعدادی که فروش نرفته است در چیست؟
چه می شود که شخصی وارد فروشگاه می شود و آنچه را که شما می فروشید می خرد و یا برعکس نمی خرد؟ دانستن علت، کار سختی است.
در هر بازار شاخص، «برندهای پیشرو» نسبت به نام های دیگر، سودآوری بیشتری دارند. علت هرچه که باشد، یک فرآیند است مجلات مد، آرایشگرها و یا وب سایت ها، به هر حال به سمت برندهای تجاری برنده می روند. اغلب برندهای ضعیف، شانسی ندارند. در بازار، مشتریان زیادی وجود دارند اما همگی، آن قدر سرگرم هستند که راه آسان تر برای آنها، انتخاب برند معروف است. (البته تا زمانی که یک برند جدید پدیدار نشود و برندهای برنده جذابیت خود را از دست ندهند. فرقی نمی کند اتومبیل باشد یا نوشابه و یا مجله)
منبع: (گاو بنفش، اثر ست گادین)
ادامه ی مقالات گاو بنفش را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید