چگونه می توانید بدون اینکه سؤال کنید، بفهمید آنها چه می کنند
اغلب اشخاص وقتی به هم می رسند در همان لحظات اولیه شغل یکدیگر را از هم می پرسند. اما اشخاص زیرک و کاردان اینگونه سؤالشان را مطرح نمی کنند بلکه به طرز زیرکانه تری این را متوجه می شوند. و به این نکته هم توجه داشته باشید که انسانها به مراتب بزرگتر از کارشان هستند.
مقاومت در برابر طرح این سؤال حساسیت آنها را نشان میدهد. خیلیها هم به خصوص دوست ندارند کسی از آنها بپرسد که چه می کنند. از اینکه بگذریم، میلیونها زن بااستعداد مادری کردن را به هر کار دیگری ترجیح می دهند. اما بسیاری از آنها وقتی مورد سؤال قرار می گیرند، احساس گناه می کنند. بسیاری از آنها از این می ترسند که سؤال کننده تنها به این جواب برسد که «من خانه دار هستم.»
پسرها و دخترهای بزرگ «چه کاره هستی» را سؤال نمی کنند. فرض بر این گذاشته میشود که آنها کار مهمی دارند و با آدمهای بزرگ پرواز می کنند. اخیرا در مجلسی شرکت کرده بودم که افرادش را اشخاصی از این دست تشکیل می دادند و به این نتیجه رسیدم که اشخاص هرگز شغل یکدیگر را نمی پرسند.
فایده دیگر سؤال نکردن «چه می کنید و چه کاره هستید» این است که اشخاص با گارد بسته با هم حرف نمی زنند. آنها به این نتیجه می رسند که شما آنها را به خاطر کسی که هستند و نه شغلی که دارند برای مصاحبت انتخاب کرده اید.
نپرسید چه کاره هستید؟
سعی کنید از دیگران سؤال نکنید که چه کاره هستند.
البته متوجه این موضوع می شوید، اما نه با طرح کردن این سؤال.
راه مناسب اطلاع پیدا کردن از چه کاره بودن اشخاص
با این حساب از کجا می فهمید که کسی برای امرار معاش چه می کند؟ به جای اینکه از کسی بپرسید شما چه کاره هستید؟» بپرسید: «بخش اعظم ساعات روزتان را چگونه می گذرانید؟»
با طرح چنین سؤالی اشخاص را در موقعیت راحتی قرار میدهید تا بگویند که چه کار می کنند. اینگونه یک مادر خانه دار راحت تر جوابتان را میدهد.
حالا فرض کنید با کسی طرف هستید که مایل نیست درباره کارش با شما حرف بزند. بعضیها ممکن است بگویند: «من تمام وقت خود را صرف کارم می کنم.» و این فرصتی به شما میدهد تا جزئیات مربوط به کار آنها را بپرسید تا آنقدر برایتان حرف بزنند تا چیزی که میخواهید بدانید را بفهمید
سری مقالات چطور با هر شخصی صحبت کنیم را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید