پیش نویس زندگی و بدن
چنین به نظر می رسد که ما بعضی از تصمیمهای اولیه زندگیمان را همچنانکه در مورد ذهنیات خود می گیریم، در مورد بدنمان هم میگیریم. به عنوان مثال، نوزادی را در نظر بگیرید که خود را به سمت مادر می کشد ولی در می یابد که مادرش معمولا از او فاصله می گیرد. برای آرام کردن درد این طردشدگی او بدن خود را از ارضاء تمایلات جسمانی باز می دارد و برای اینکه خود را از به سمت کسی رفتن بازدارد بازوها و شانه هایش را منقبض می کند.
سالها بعد در دوران بزرگسالی، ممکن است هنوز این انقباض و فشار بدنی را در خود نگاه داشته باشد. لیکن از این موضوع آگاهی نداشته باشد. او ممکن است در شانه ها و گردنش احساس درد و ناراحتی داشته باشد. با ماساژهای شدید و یا در طول درمان شخص متوجه این انقباضات و ناراحتیها می شود و آنها را رها می سازد. به وسیله این رها شدن، احتمالا شخص انبوهی از احساسهایی که از دوران نوزادی تاکنون سرکوب کرده است رها می سازد.
دکتر اریک برن «علائم پیش نویس زندگی» را نام برده است اینها علائم بدنی می باشند که نشان دهنده این هستند که شخص پیش نویس زندگی خود را به جریان انداخته است. شاید او عمیقا آه بکشد. تغییر وضعیت بدنی بدهد و یا قسمتی از بدن خود را منقبض کند. اریک برن بخصوص به انقباض عضلات حلقوی اشاره دارد یعنی عضلاتی که مجاری مختلف بدن به بیرون را مسدود می کنند.
چرا شناخت پیش نویس حائزاهمیت است
چرا پیش نویس زندگی در نظریه تحلیل رفتار متقابل اینقدر حائز اهمیت است؟ دلیل این مطلب آنست که از طریق پیش نویس زندگی می توانیم بفهمیم که دلیل رفتارهای مختلف افراد چیست. ما بخصوص، زمانیکه به بررسی رفتارهایی که در ظاهر دردناک و خود آزار هستند می پردازیم، نیاز به این شناخت داریم.
نظریه پیش نویس زندگی جواب این سوال را بدین گونه میدهد، ما این کارها را به این دلیل انجام می دهیم که پیش نویس زندگی را تقویت نموده و به پیش ببریم. زمانی که ما در پیش نویس زندگی خودمان هستیم، به تصمیمات دوران کودکی خود می چسبیم. برای ما به عنوان یک کودک این تصمیمات بهترین روش زنده ماندن و برآوردن نیازها بوده است. و در بزرگسالی ما هنوز این باور را در حالت نفسانی «کودک» خود حفظ می کنیم. بدون بینش آگاهانه، در این دنیا وضعیتی را بوجود می آوریم که تصمیمات اولیه دوران کودکی را توجیه کنیم.
وقتی که ما در پیش نویس زندگی خود هستیم، تلاش بر این داریم که با مسائل دوران بزرگسالی به صورت روندهای رفتاری دوران کودکی برخورد کنیم. الزاما این روشها همان نتایجی را که در دوران کودکی برایمان داشتند، به همراه خواهند داشت. زمانی که ما به همان پیامدهای دردناک می رسیم. می توانیم در حالت نفسانی «کودک» به خود بگوئیم، بله «دنیا تا بوده همینطور بوده.»
و هر دفعه که ما باورهای مربوط به پیش زندگی خود را بدین صورت تأیید و تثبیت می کنیم، یک گام به طرف پیامدهای دردناک پیش نویس زندگی خود نزدیکتر شده ایم. به عنوان مثال، شاید من در کودکی تصمیم گرفته باشم: «من یک اشکالی دارم. مردم مرا طرد می کنند. پایان داستان زندگی من، مرگی اندوهبار در تنهایی خواهد بود.» در زندگی بزرگسالی، ممکن است این نوع طرح زندگی را با طرد شدنهای مداوم بوسیله دیگران به پیش ببرم. با هر بار طردشدگی، مهر تاییدی بر این میزنم که صحنه پایانی زندگی من مرگ در تنهایی است. خارج از حوزه آگاهی خود، شاید این باور جادویی را داشته باشم که اگر به این پایان غم انگیز برسم، پدر و مادر تغییر خواهند کرد و مرا بالاخره دوست خواهند داشت.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید