پیش نویس زندگی
هر یک از ما در دوران کودکی داستان زندگی خود را می نویسیم. این داستان آغاز، میانه و پایانی دارد. ما طرح اساسی این داستان را در دوران طفولیت، قبل از آنکه بتوانیم بیش از چند کلمه ادا کنیم، مینگاریم. وقتی کمی بزرگتر شدیم جزئیات بیشتری به این داستان اضافه میکنیم. بخش عمده این داستان تا سن هفت سالگی نوشته می شود. ما می توانیم این داستان را بعدها در دوران بزرگسالی مورد تجدید نظر قرار دهیم.
ما به عنوان افراد بزرگسال معمولا از داستان زندگی که برای خود نوشته ایم آگاهی نداریم. با این وجود احتمالا تا به آخر به انجام آن وفادار خواهیم ماند. بدون آگاهی از داستان زندگی، احتمال دارد که زندگی خود را براساس آن بنا نموده و به سوی صحنه های پایانی که در دوران طفولیت نوشته شده است (تصمیمات دوران کودکی) پیش رویم.
این داستان زندگی که ما از آن آگاهی نداریم در نظریه تحلیل رفتار متقابل پیش نویس زندگی نامیده میشود.
مفهوم پیش نویس زندگی با الگوی حالات نفسانی به عنوان ساختمان مرکزی تحلیل رفتار متقابل در یک ردیف قرار دارند. این مفهوم بطور خاصی در کاربردهای درمانی اهمیت دارد. در تحلیل پیش نویس زندگی، از مفهوم آن در می یابیم که چگونه افراد می توانند نا آگاهانه برای خود مشکل تراشی کنند و یا چگونه می توانند به حل مشکلات زندگی خودشان بپردازند.
نادیده انگاشتن، برداشت غلط، همزیستی
کودک نو پا درباره پیش نویس زندگی خود تصمیماتی می گیرد زیرا که پیش نویس زندگی بهترین روشی را ارائه می کند که کودک می تواند بوسیله آن زنده مانده و با آنچه که در نظرش دنیای وحشتناکی می آید کنار آید. در حالت نفسانی «کودک» ممکن است هنوز بر این باور باشیم که هر نوع تهدیدی به تصویری که ما از دنیای اطراف خود به عنوان یک کودک داشتیم، تهدیدی برای ارضای نیازهای ما و یا حتی برای زنده بودن وجود ما باشد.بنابراین، گاهی اوقات ممکن است درک و برداشت خود را از واقعیات به گونه ای تغییر دهیم تا با پیش نویس زندگی ما تطبیق یابد. این چیزی است که به آن برداشت غلط میگوییم.
یکی از راههایی که به ما اطمینان می بخشد که دنیا با پیش نویس زندگی ما هماهنگ است، اینست که اطلاعاتی را که در باره یک موقعیت خاص در اختیار داریم به طور انتخابی نادیده بگیریم. ما جنبه هایی از واقعیت را که ممکن است با پیش نویس زندگی ما در تضاد باشد بدون قصد آگاهانه پس می زنیم. این عمل را نادیده انگاشتن می نامیم.
به عنوان بخشی از حفظ و نگهداری پیش نویس زندگی خود، گاهی اوقات در مقام افراد بزرگسال، در روابطی قرار میگیریم که بازنوازی همان روابطی است که با والدین خود در زمان کودکی داشته ایم. ما این کار را بدون آگاهی انجام می دهیم. در چنین موقعیتی، یکی از طرفین رابطه نقش «والد» و «بالغ» درون را ایفا می کند و دیگری نقش «کودک» را به عهده می گیرد. رفتار بین آنها به نوعی است که گویی هر دو از سه حالت نفسانی بهره مند هستند به جای اینکه از شش حالت نفسانی خود بهره گیرند. چنین رابطه ای همزیستی محسوب می گردد.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید