هدف های مرده ، شرکت های مرده ، کارمندان مرده
به اطرافتان بنگرید. چه می بینید؟ میلیون ها مرده ی متحرک که با ناامیدی به گذران زندگی ادامه میدهند. این دسته آدمها عملا مرده به حساب می آیند، ولی فقط نایی برای افتادن ندارند. این آدمها فکر می کنند ماتریکس یک فیلم علمی تخیلی بود در حالی که خودشان گواه زنده (یا غیرمرده ی) این واقعیت اند که این فیلم یک مستند واقعی بود.
این دسته افراد در شرکتهای مرده و بی روحی کار می کنند که سهمشان از بازار در حال کوچک تر شدن و سودشان در حال کم شدن است و این مسائل را به افزایش رقابت، دوران اقتصادی سخت یا متغیرهایی مانند افزایش بهای مواد اولیه نسبت می دهند. ولی این موارد نشانه اند، نه دلیل. این شرکتها به این دلیل مرده اند که طبق الگوی اقتصادی که برای زمان دیگری طراحی شده است فعالیت می کنند.
الگویی که این شرکتها به کار می گیرند برای زمانی است که کالاها در اروپا تولید و با کشتی به نیوورلد آورده می شدند تا با دلیجان به مراکز جمعیتی منتقل شوند و در مغازه به فروش برسند و حتی وقتی دلیجانها جای خودشان را به قطارها و کامیون ها و مغازه ها جایشان را به مراکز خرید دادند، این سیستم اولیه هرگز تغییر نکرده، ولی دنیا تغییر کرده است.
پیشرفت های قدیمی تر مانند دستگاه فکس، حمل ونقل شبانه روزی و تماسهای رایگان و پیشرفت های جدیدتر مانند تلفن های همراه، اینترنت و رسانه های اجتماعی کلیدی رسم و رسوم کسب و کار را تغییر داده اند. ولی هیچ کسی پی نبرده که هدف تغییر کرده است…
مردم همچنان به انتخاب نمایندگان یا پیروری از دیکتاتورهای خیر خواه ادامه میدهند؛ به این امید که دولت امنیت شان را تأمین و به نیازهایشان رسیدگی کند. افراد سالهای عمرشان را سپری می کنند و برای دریافت مدارکی که در دنیای کاری امروز پشیزی نمی ارزند زیر بار هزاران دلار قرض می روند. آنها به شرکتهایشان وفادار می مانند با این تصور که شرکت امنیت بازنشستگی آنها را تأمین می کند، چون این همان کاری است که والدینشان انجام داده اند. وقتی برای کار به سمت شرکتهای بی روح و مرده رفتند، همان ویروس ذهنی کارمندان باسابقه به آنها تلقین می شود.
خطوط هواپیمایی همچنان از سیستم مرکز و انشعاب استفاده می کنند، چون همیشه این کار را به همین شکل انجام داده اند. شبکه های تلویزیونی از طریق ماهواره به پخش پیامهای بازرگانی می پردازند، چون این کار همیشه به همین شکل انجام شده است. آژانسهای مسافرتی دفاتر بیشتری باز می کنند، فروشگاه های محصولات صوتی تصویری همچنان به نگه داشتن دی.وی.دی. مبادرت می ورزند و روزنامه ها همچنان در صفحات کاغذی بزرگ با اخبار روز قبل چاپ می شوند. خرده فروشان به سیستم انبارداری، فروش غرفه ای، توزیع و فروشگاه داری ادامه میدهند، چون روی این موارد سرمایه گذاری کردند. برخی از خرده فروشان حتی فضاهای بزرگی برای فروش کالاهای جدید و نوستالژیک (مثل کتاب) ساختند که در آینده ای نه چندان دور ، نیمی از این بازار بالقوه به تاریخ خواهد پیوست.
منبع: احتیاط در ریسک کردن است (رندی کیج)
سری مقالات احتیاط در ریسک کردن است را دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید