ناهمخوانی و ناهماهنگی در حالات نفسانی
واضح است که این تقسیم بندی بین خود واقعی و خود عملی برای تشخیص حالات نفسانی مشکلات بیشتری می آفریند. از آنجائیکه آن حالت نفسانی که دارای قدرت اجرایی می باشد، تعیین کننده رفتار است؛ انتظار دارید که نشانه های رفتاری شخص نمایانگر آن حالت نفسانی باشد. تا آنجایی که آن حالت نفسانی به شکل واقعی به تجربه در می آید، تشخیص رفتاری شما دیدگاه دقیقی از تجربیات درونی شخصی را به شما ارائه میدهد.
ولی اگر شخص پس از آن از یک حالت نفسانی به حالت نفسانی دیگری به عنوان خود واقعی تغییر وضعیت دهد، در حالی که هنوز قدرت اجرایی در همان حالت نفسانی اولیه باقی بماند چگونه می توان تشخیص رفتاری را پیگیری کرد؟
واقعیت امر این است که گاهی اوقات نمی توان این کار را کرد؛ بخصوص در زمانهایی که مجموعه رفتار شخص نسبتا منفعل است. به عنوان مثال شاید مرا ببینید که نشسته ام و به یک سخنرانی گوش میدهم راست و مستقیم روی صندلی نشسته ام. نه حرفی میزنم و نه تکان میخورم. اولین حدس شما ممکن است این باشد که از نظر رفتاری در حالت نفسانی «بالغ» خود هستم. ولی در درون ممکن است در تخیلات «کودک» به سر برم. بدون پرسش کافی هیچ وسیله ای در اختیار ندارید که این را بفهمید.
ولی به هرحال شخص برای بیان این که در درونش چه میگذرد نشانه های رفتاری را آشکار می سازد. شما متوجه خواهید شد که وقتی شخصی دارای قدرت اجرایی در آن حالت نفسانی است که با آنچه که به عنوان خود واقعیش تجربه می کند متفاوت است، شکافی بین رفتار او و تجربیات درونی او بوجود می آید.
از نقطه نظر بیرونی او معمولا این وضعیت را بدین گونه نشان میدهد: واضح ترین علایم و نشانه های رفتاری او نمایانگر آن حالت نفسانی است که قدرت اجرایی در آن قرار دارد. ولیکن در همان وقت علایم و نشانه های دقیق تر دیگری را نشان میدهد که با حالت نفسانی که قدرت اجرائی در آن است هماهنگی ندارد یعنی این علائم و نشانه ها با آن حالت نفسانی که به عنوان خود واقعیش تجربه می شود، هماهنگی دارند.
بنابراین به زبان علمی می گوییم که رفتارهای این شخص ناهماهنگ و ناهمخوان است.
وقتی که با همکارم گفتگو می کردم مشخص ترین رفتار من با آن حالت نفسانی که قدرت اجرایی در سراسر آن داشتم، هماهنگی داشت. به عنوان مثال «بالغ». لیکن اگر شما مشاهده می کردید و به من با توجه کامل گوش میدادید، متوجه تغییراتی که در آن لحظات در من بوجود می آمد می شدید یعنی تغییراتی که باعث میشد من کسل شوم و در نتیجه به وضعیت خود واقعیم در حالت «کودک» تغییر وضعیت دهم. تا آن لحظه، زیر و بمی صدای من به طور قابل توجهی در خلال جملاتم تغییر می کرد. حال یکنواخت و کسل کننده شده است. نگاه من که تا آن زمان به طور مرتب بین مدارک مربوط به کار و چهره همکارم در نوسان بود، تمرکز خود را از دست داده و بر نقطه مشخصی از میز خیره گشته است. این ناهماهنگی و ناهمخوانی به شما کمک میکند تا توجه کنید چگونه تجربیات خود واقعیم را از حالت نفسانی «بالغ» بیرون کشیده و به حالت نفسانی «کودک» وارد کردم.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید