مدیر نالایق
مدیریت یک هدف اصلی دارد و آن توانایی فراهم کردن امکانات ادامه ی کار، ضمن مرور زمان، تغییر پرسنل و یا عدم حضور مدیران است. موسسه ای که به درستی کنترل شده باشد، می تواند حتی با تغییر کارمندان و عدم حضور موقتی یا دائمی هر یک از مدیران به روند موفقیت خود ادامه دهد.
یعنی شرکتی که تحت نظارت شماست، باید هنگام غیبت شما جهت صرف نهار، حضور در یک همایش، سفر کاری، تعطیلات و یا یک بیماری کوتاه مدت، بتواند با موفقیت به کار خود ادامه دهد. علاوه بر آن غیبت دائمی شما به خاطر انتقال به جای دیگر، بازنشستگی، بیماری یا حتی مرگ، نباید شرکت را فلج کند و اگر اینگونه باشد، شما دارید تعهد خود را بعنوان یک مدیر نادیده می گیرید.
من همیشه تعجب می کنم از اینکه چگونه بسیاری از مدیران در حالیکه مجبور نیستند به اداره زنگ بزنند، اما این کار را انجام می دهند! ما همه می دانیم، اگر مشکلی پیش آمده و نیاز به گرفتن وقت مدیر باشد، حتما یکی از افراد اداره با او تماس خواهد گرفت. اما ما در قبال این مسئله که چرا مدیران هنگام غیبت بی جهت به اداره زنگ می زنند، مشکل داریم. شاید آنها محتاج هستند تا احساس کنند دیگران به وجود آنها نیاز دارند.
آیا تا به حال مادری را دیده اید که وقتی پسر یا دخترش ازدواج می کند و یا به کالج می رود، نمی تواند رشته های وابستگی را پاره کند؟ این موقعیت درست مثل وضعیت مدیرانی است که به خاطر احساس ناامنی شخصی، ایجاد وابستگی می کنند.
به طور یقین مشکلاتی وجود دارند که مدیران باید آنها را حل نمایند. این مشکلات، مسائل منحصر به فرد و همین طور از آن دسته ای هستند که نمی توان پیش بینی کرد. با این وجود عدم پذیرفتن تجربه ی شخصی زیر دستان در راستای حل مشکلات روزمره، باعث گرفتن فرصت پیشرفت و در نتیجه مایوس کردن آنها می شود.
وقتی شما بعد از یک غیبت یک یا دو روزه، ساعت ده و نیم به دفتر سر می زنید و می گویید: “فکر نمی کنم شما بتوانید، حتی برای دو ساعت بدون وجود من مشکلات را حل کنید.” خیلی زود اعتماد کارمندان نسبت به توانایی های خودشان کم خواهد شد.
بنا به گفته ی “ماری کی اش”: “مدیران باید باغبان بذرهای در حال رشد و پیشرفت باشند.” هر مدیری باید بداند خداوند بذرهای پیشرفت را در نهاد هر انسانی قرار داده است. هر یک از ما به جای خود مهم هستیم و یک مدیر خوب می تواند این بذرها را به ثمر برساند.
تجربه ی من درباره ی کارمندان این است که آنها به طور کلی کاری را انجام می دهند که شما مدیران از آنها انتظار دارید. اگر شما انتظار داشته باشید خوب کار کنند، آنها خوب وظیفه ی خود را انجام می دهند. برعکس اگر انتظار داشته باشید ضعیف عمل کنند، آنها مجبور هستند اینگونه رفتار نمایند.
امتحان یک مدیر، کاری که او می تواند به تنهایی انجام دهد نیست، بلکه کاری است که کارکنانش بدون حضور او می توانند انجام دهند. آیا این کارمندان می توانند امور روزمره ی اداری را در غیبت مدیر اداره کنند؟ آیا می توانند عیب یک وسیله ی کاری را برطرف سازند یا آیا می توانند یک مشتری ناراضی را جوابگو باشند؟
در واقع می توان گفت، میزان و بزرگی مشکلی که آنها می توانند حل کنند، تعیین کننده ی میزان توانایی گروهی است که مدیر ساخته است.
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید