ماهیت و عملکرد تحریف و توجیه روابط متقابل
ارتباط بین پیش نویس زندگی و چهارچوب داوری چیست؟ پاسخ این است که پیش نویس زندگی بخش از چهارچوب داوری را شکل می دهد. زمانی که من به پیش نویس خود می روم، ویژگیهای این زمانی این مکانی وضعیتی را که به حل مسئله مربوط می باشد نادیده میگیرم. با انجام این کار، من تعبیرات قدیمی در مورد خودم، دیگران و دنیا را که آن نادیده گرفتنها را به همراه دارد بازنوازی می کنم.
برای مثال، شاید در کودکی پیامهایی را از والدین خود دریافت کرده ام که به من می گفتند من قادر به فکر کردن نیستم. حال تصور کنید که به عنوان بزرگسال، می خواهم در امتحانی شرکت کنم. اگر وارد پیش نویس خود شوم، در درون خود این تعریف قدیمی «والدی» را بازنوازی می کنم که می گوید، «تو نمیتوانی فکر کنی!» سپس با حالت نفسانی «کودک» خود این را می پذیرم و توانایی تفکر خود را نادیده میگیرم. در اینجا احساس ناتوانی و گیجی نیز می کنم.
در این مثال، واقعیت مسئله این است که من قادر به فکر کردن هستم. بنابراین با پذیرش تعریف قدیمی از خودم مبنی بر ناتوانی در تفکر، درک خود را از واقعیت به گونه ای تحریف کردم تا با پیش نویس خودم هماهنگ شود. این روند تحریف و توجیه نامیده می شود.
در مطالب قبلی فهمیدیم که کودک تصمیمهای پیش نویسی را میگیرد زیرا به نظر می رسد که آنها بهترین روش برای زنده ماندن و دوام آوردن در یک دنیای متخاصم هستند. من به عنوان یک شخص بزرگسال در حالت نفسانی «کودک» خود ممکن است به این تصمیمهای اولیه بچسبم، زیرا هنوز به این باورها چسبیده ام که آنها برای زنده ماندن من لازم و ضروری هستند.
بنابراین اگر بعضی عناصر واقعیت برخلاف تصمیمهای پیش نویس من باشند ممکن است علیه این عناصر واقعی مقاومت کنم. اگر این نظر را در قالب کلمات خانواده شیف بیان کنیم، خواهیم گفت: زمانی که چهارچوب داوری پیش نویس زندگی من مورد تهدید قرار گیرد، من علیه آن تهدید به وسیله تحریف و توجیه مقاومت خواهم کرد.
به عنوان یک کودک من تعریف والدینم را از خودم به عنوان کسی که قادر به فکر کردن نیست پذیرفتم. من این تصمیم پیش نویسی را باور داشتم زیرا این تنها راهی بود که به وسیله آن می توانستم زنده بمانم و نیازهایم را برآورده کنم. حال وقتی که به عنوان یک شخص بزرگسال وارد پیش نویس خود می شوم. این روش قدیمی زنده ماندن را دوباره به اجرا در می آورم. من با نادیده گرفتن توانایی های خودم برای فکر کردن واقعیت را تحریف و توجیه می کنم.
این هیچ کمکی برای حل مسئله که گذراندن امتحان است، به من نمی کند. ولی خارج از حوزه آگاهی خود، در حالت نفسانی «کودک» من به دنبال انگیزه ای هستم که به مراتب از هر امتحان مهم تر است. و آن این است که: علیه فاجعه به زبان نیامده ای مقابله کنم که می ترسم اگر با تعریف والدین خود مقابله کنم، این فاجعه اتفاق بیفتد.
زمانی که من تحریف و توجیه می کنم، کنشی درونی را انجام میدهم. شما چگونه از رفتارهای بیرونی من در می یابید که من تحریف و توجیه میکنم یا نه؟
تنها نشانه بیرونی این است که شما می بینید یا می شنوید که من در حال نادیده گرفتن هستم. بنابراین نشانه های نادیده گرفتن عبارتند از تظاهرات بیرونی نشات گرفته از توجیه و تحریفهای درونی. هر نادیده گرفتنی نمایانگر تحریف و دگرگون سازی واقعیت می باشد.
در مطالب قبلی، آموختید که چگونه تمام نشانه های رفتاری را که بیانگر این است که شخصی در حال نادیده گرفتن است تشخیص دهید. همین نشانه ها به شما می گوید که شخص در حال تحریف و توجیه می باشد. ما همچنین می دانیم که یک شخص در حال تحریف و توجیه می باشد اگر او خود بزرگ بینی و یا اختلال فکر از خود بروز دهد زیرا اینها علائم مشخصه نادیده گرفتن هستند.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید