شناخت افراد کنترل گر : مقاومت در برابر تغییر
کنترل کننده نمی تواند تحمل کند که کسی به آن هایی که وی به دنبال تضعیفشان است کمک کند یا آن ها را نسبت به او دچار تردید کند. بر اساس این اصل قدیمی که می گوید : دوستِ دشمن من ، دشمنِ من است. او می خواهد قربانیانش ضعیف بمانند و به هر کسی که .بخواهد به آن ها کمک کند، حمله خواهد کرد.
در نظر کنترل کننده، کمک فقط روشی برای بهتر کنترل کردن دیگری است.
هر تلاشی برای کمک به او را حمله ای شخصی برای کنترل کردنش تفسیر می کند. چون او کاری جز کنترل دیگران بلد نیست و خصوصا این که نمی خواهد خودش کنترل شود، نمی تواند قبول کند که اشتباه کرده است و در نتیجه قادر نیست نحوه رفتار خود و موجودیتش را تغییر دهد. تنها فردی متعادل قادر است اشتباهاتش را قبول کند و در صورت لزوم صادقانه رفتارش را تغییر دهد، ولی متاسفانه کنترل کنند قادر به این کار نیست.
کنترل کننده دروغ گو ، متقلب و شیاد است. او به قوانینی خودش احترام نمی گذارد و به راحتی در برابرشان مقاومت می کند. او هیچ یک از اشتباهاتش را نمی پذیرد، درخواست کمک نمی کند و قادر به تغییر هم نیست.
او وسواس کنترل همه چیز را دارد. فرد منطقی و متعادل کنترل خوبی روی خودش ، خانواده اش، اطرافیانش یا کارش دارد. به علاوه ، او کاملا قادر است به مجموعه ای از دستورات تن دهد. در مقابل ، گردن نهادن به محدودیت ها برای کنترل کننده دشوار است.
دبورا شریک زندگی قبلی اش را چنین توصیف می کند: بایستی تمام وقت کسی را اذیت می کرد. طی جلسات خانوادگی ، او به بچه ها حمله می کرد و سر به سرشان می گذاشت تا به گریه می انداختشان. سپس ، در حالی که می خندید، می گفت که فقط میخواسته شوخی کند، وقتی کسی دم دستش نبود، مرا گیر می انداخت و با بحث کردن خودش را سرگرم می کرد. تا حدی که دیگر برایم قابل تحمل نبود. یک روز، در حین جر و بحث ، خیلی ناراحتش کردم و این کار آن قدر عصبانی اش کرد که مرا واقعا کتک زد. از آن زمان بود که از یکدیگر جدا شدیم.
منبع: بازیچه ی دست دیگران نباشید (ژاک ریکارد)
سری مقالات بازیچه دست دیگران نباشید را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید