سطوح (وضعیت های) نادیده گرفتن
واژه های سطح و وضعیت مترادف هستند. ولی سطح منظور ما را بهتر می رساند. سطوح چهارگانه نادیده گرفتن از این قرارند:
وجود
اهمیت
امکانات تغییر
توانایی های شخصی
بیایید این چهار سطح نادیده گرفتن اختیارها و انتخابهای خودم را در مثال رستوران مورد بررسی قرار دهیم. در همان صحنه اولیه مثال رستوران، من وجود انتخابها و اختیارهای خودم را برای حل مسئله نادیده میگرفتم. من حتی این امکان را در نظر نمی گرفتم که به عنوان مثال به جای اینکه به گارسن علامت دهم، به سوی او بروم و با او صحبت کنم.
اگر من ارزش و اهمیت انتخابهای خود را نادیده میگرفتم، ممکن بود به دوستم بگویم: «فکر میکنم اگر نزد پیشخدمت می رفتم و از خودش هم می خواستم هیچ فرقی نمی کرد.» در اینجا، من متوجه شده بودم که می توانستم کار دیگری را انجام دهم ولی این امکان را که این عمل اثری هم می توانست داشته باشد انکار می کردم.
اگر انتخابها و اختیارهای خود را در سطح امکانات تغییر نادیده میگرفتم ممکن بود به خود بگویم: «البته من می توانم بروم و یقه پیشخدمت را بگیرم. ولی هیچکس در رستوران این کار را نمی کند.» در این صورت من متوجه هستم که انتخاب و اختیاری وجود دارد و اینکه می تواند نتیجه بخش باشد ولی این امکان را که کسی ممکن است این انتخاب را به عمل در آورد انکار می کنم.
در سطح نادیده گرفتن توانایی های شخصی، ممکن بود بگویم: «من میدانم که میشود به آن طرف رفت و از گارسن درخواست آب کرد، ولی من جرأت این کار را ندارم.» در اینجا من آگاهی دارم که انتخاب و اختیاری وجود دارد و اینکه می تواند نتیجه بخش باشد. من متوجه هستم که افرادی در این دنیا هستند که این کار را می کنند. ولی من توانایی خودم را برای انجام آن انکار می کنم.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید