تعیین اهداف، چگونه عمل می کند: قانون جذب
شما فقط چیزهایی را می بینید، تجربه می کنید و بدست می آورید که در جستجوی شان هستید. اگر ندانید دنبال چه هستید، مطمئن باشید به آن نمی رسید. ما به طور ذاتی مخلوقاتی جستجو کننده ی هدف هستیم. مغز ما همیشه در تلاش است تا جهان بیرونی را با آنچه در جهان دورنی مان می بینیم و انتظار داریم، تطبیق دهد.
بنابراین وقتی به مغزتان دستور می دهید در جستجوی چیزهایی باشد که خواهان شان هستید، شروع به دیدن آنها می کنید. در واقع، مقصود آرزوهای شما احتمالا همیشه در اطراف تان وجود داشته، اما ذهن و چشم تان برای دیدن آن باز نبوده است.
این همان شیوه ای ست که قانون جاذبه طبق آن عمل می کند. قانون جاذبه، یک جادوی مرموز درونی که به نظر می رسد، نیست، بلکه بسیار ساده تر و عملی تر از آن است.
ما هر روز با اطلاعات زیادی بمباران می شویم. اما برای اینکه خودمان را از دیوانه شدن حفظ کنیم، ۹۹.۹ درصد از آنها را نادیده می گیریم و فقط آنهایی را واقعا می بینیم، می شنویم و تجربه می کنیم که ذهن مان روی آنها تمرکز می کند. به همین خاطر است وقتی به چیزی “فکر” می کنید، به نظر می رسد آن را به طور معجزه آسایی به زندگی تان فرامی خوانید.
در واقع، شما الان فقط چیزی را می بینید که از قبل در آنجا وجود داشته است. آنها از قبل آنجا و در دسترس شما بوده اند و شما فقط افکارتان را متمرکز کردید و ذهن تان را برای دیدن آنها هدایت کردید.
درست است؟ این موضوع اصلا اسرارآمیز و مبهم نیست؛ در واقع، کاملا منطقی است. حالا، با این درک جدید، هر چیزی که ذهن تان به آن فکر می کند و همه ی فکرهای اتفاقی در میان آن ۹۹.۹ درصد فضای باقی مانده، همانی است که ذهن تان روی آن تمرکز خواهد کرد.
این مثال پیش پا افتاده است: موقع خرید یک ماشین جدید، ناگهان آن مدل را همه جا می بینید، درست است؟ به نظر می رسد که هزاران دستگاه از آن در خیابان ها تردد می کنند، در حالیکه دیروز آنجا نبودند. ولی آیا این موضوع واقعیت دارد؟ البته که نه! آنها در تمام مدت همانجا بودند، ولی شما به آنها توجه نمی کردید.
وقتی اهداف تان را تعیین می کنید، چیزی جدید را برای جستجو و تمرکز به مغزتان می دهید. این موضوع شبیه این است که به ذهن تان چشم های جدیدی می دهید تا از طریق آنها همه ی مردم، رویدادها، ایده ها، منابع و خلاقیتی که شما را احاطه کرده است، ببیند.
با این دید جدید، ذهن تان شروع می کند به تطبیق دادن محیط خارج با آن چیزی که از درون خیلی خواهانش هستید؛ یعنی اهداف تان!
در یکی از مصاحبه هایم با برایان تریسی، او این موضوع را اینطور توضیح داد: “انسان های موفق، اهداف صریح و شفافی دارند. آنها اهداف شان را می نویسند و برای بدست آوردن شان برنامه ریزی می کنند. آدم های ناموفق، اهداف شان را مثل تیله ای که در یک قوطی سرگردان است، در سرشان حمل می کنند؛ ما می گوییم هدفی که روی کاغذ نوشته نشده باشد، صرفا یک خیال محض است. بدون هدف های مکتوب، آدم ها تیرشان به سنگ می خورد و همین موضوع نقطه ی شروع برای رسیدن به اهداف تان است.”
پیشنهاد می کنم همین امروز وقت بگذارید و فهرستی از مهم ترین اهداف تان را بنویسید. توصیه می کنم در همه ی جنبه های زندگی تان و نه فقط جنبه ی کسب و کار یا مالی، اهدافی را در نظر بگیرید. از تمرکز کردن روی فقط یکی از جنبه های زندگی تان طوری که دیگر جنبه ها را نادیده بگیرید، بر حذر باشید، چون بهای سنگینی را برای این کار خواهید پرداخت.
منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)
ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید