حسن جویی به موقع
اولین باری را که به هنگام ضیافت ناهار برای غریبه ها سخنرانی کردم هرگز فراموش نمی کنم. قبلا در تنهایی و برای دوستم کریستین این سخنرانی را تمرین کرده بودم، اما در حضور جمعیت واقعی وضع فرق می کرد. وقتی با پاهای لرزان بپاخاستم، هفده مهمان نگاه و توجهشان به من بود تا بدانند چگونه حرف می زنم و چه می گویم. زبانم خشک شده بود و کف دستهایم عرق کرده و مانند ماهی لیز شده بود. احساس می کردم آن هفده نفر در حکم هفده هزار نفر قاضی هستند که می خواهند اگر اشتباهی کردم مرا مجازات کنند. نگاهی به کریستین انداختم که مرا به باشگاه آورده بود و شروع کردم: «بعدازظهر شما بخیر، برای من باعث خوشحالی است..» سی دقیقه بعد در میان کف زدنهای پراکنده که می ترسیدم از روی الزام و اجبار باشد کنار کریستین نشستم. نگاه نومیدانهای به او کردم. تبسمی کرد و گفت: «دسر بدی نیست، کمی بخور.» دسر؟ «دسر! چه کار به دسر داری کریستین، کارم چطور بود؟» به سکوت صبر کردم تا نظرش را برایم بگوید. بعد از دقایقی برایم شرح داد که او و حضار از سخنرانی من لذت فراوان برده اند. نیاز به تشویق و تحسین از میان رفته بود.
باید همین حالا تعریف و حسن جویی کنید
وقتی پزشک با آن چکش پلاستیکی ضربه ای به زانوی شما می زند، زانویتان بلافاصله واکنش نشان می دهد. دیگران هم وقتی عمل و رفتار جالبی بروز می دهند، بلافاصله باید از آنها حسن جویی کنید. «عالی بود.» اشخاص ممکن است کارهای جالب موفقی انجام داده باشند. غذای خوبی تهیه دیده باشند. در جشن تولد آواز خوبی خوانده باشند. مهم نیست چه کرده اند، اگر کارشان جالب بوده، بلافاصله از آنها حسن جویی کنید. کسی که کار جالبی انجام داده، بلافاصله می خواهد مورد تعریف و حسن جویی قرار بگیرد.
حسن جویی به موقع
به سرعت یک پلک بر هم زدن، به محض اینکه دیگران کار جالبی انجام میدهند، از آنها تعریف و حسن جویی کنید. «عالی بودی.» نگران این نباشید که حرفتان را باور نکنند. حرف شما تأثیری را که لازم است بر جای می گذارد.
سری مقالات چطور با هر شخصی صحبت کنیم را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید