با نفرت و عشق قدرتمند شوید !
مردم، هم با چیزهایی که می خواهند داشته باشند تهییج می شوند و هم با چیزهایی که نمی خواهند. عشق یک نیروی برانگیزاننده ی خیلی قدرتمند است، ولی نفرت هم دقیقا همینطور است. برخلاف نظر عموم نفرت داشتن هم می تواند خوب باشد؛ مثل نفرت از بی عدالتی، جهل، خود برتربینی و چیزهایی از این قبیل.
بعضی وقت ها شناخت دشمن، آتش درون شما را شعله ور می کند. بعضی از بزرگ ترین انگیزه ها و پایداری های سرسختانه ی من مربوط به زمان هایی بود که دشمنی برای مبارزه داشتم. دشمنان به ما دلیلی برای برپا خواستن می دهند. نیاز به مبارزه؛ مهارت ها، شخصیت و اراده ی شما را به چالش می کشد.
بعضی از مراجعان من از این موضوع نگرانند که نیروی چرای آنها از اهدافی ناشی می شود که خیلی والا نیستند. آنها احساس گناه می کنند از اینکه خواسته اند ثابت کنند آدم هایی که پشت سرشان حرف می زدند، اشتباه می کنند. یا روی کسی را کم کنند که گفته است او توان انجام کاری را ندارد.
یا شکست دادن یک رقیب یا اینکه سرانجام از خواهر و برادری که همیشه آنها را تحت سیطره ی خود داشته است، بهتر عمل کنند. ولی واقعا مهم نیست که انگیزه تان چه باشد، البته تا وقتی انگیزه تان قانونی و اخلاقی است. شما مجبور نیستید انگیزه های بشر دوستانه ی بزرگ داشته باشید. بعضی وقت ها می توانید از یک تجربه ی منفی قدرتمند، برای ایجاد یک پایان قدرتمندتر استفاده کنید.
این موضوع درباره ی پیت کارول که یکی از مربیان راگبی تاریخ است، اتفاق افتاده. او انگیزه ی اولیه ی خودش را اینطور توضیح می دهد: “در کودکی، جثه ی کوچکی داشتم. بنابراین نتوانستم کارهای زیادی انجام دهم. چند سال طول کشید تا به جایی برسم که بتوانم با دیگران رقابت کنم. تمام آن دوران با این واقعیت زندگی می کردم که من خیلی بهتر از آنها هستم و لازم است برای اثبات آن بجنگم.”
نیاز کارول به جنگیدن، بالاخره مهارت های او را نمایان کرد. همین اتفاق برای بازیگر بزرک آنتونی هاپکینز هم افتاده است. او گفت: ” من منشا نگرانی های والدینم بودم. به نظر می رسید هیچ آینده ی روشنی در انتظارم نیست. تحصیل و آموزش موضوعات مهمی بودند، ولی انگار من توانایی درک چیزهایی را که به من آموزش داده می شد، نداشتم. فکر می کردم از طرف کل جامعه طرد می شوم و به همین خاطر افسرده و غمگین بودم.”
هاپکینز عصبانیت اش را مهار کرد. اول، آن عصبانیت، او را به مبارزه برای رسیدن به موفقیت در عرصه هایی خارج از علم و ورزش سوق داد. فهمید که اندک استعدادی در بازیگری دارد. بنابراین از خشم اش بعنوان سوختی برای تعهدش به بازیگری استفاده کرد و در نتیجه ی شهرت و ثروتی که بدست آورد، توانست به مردم زیادی کمک کند.
با وجود اینکه انگیزه ی او در ابتدای کار به خاطر اهداف با شکوه و والا نبود، ولی به طور مشخص، مبارزه اش ارزشمند بود.
این در توانایی ماست که باعث تغییر هر چیزی شویم. به جای اینکه اجازه دهیم تجارب دردناک گذشته انرژی مان را تحلیل ببرند و موفقیت مان را تخریب کنند، می توانیم از آنها برای تامین سوختی استفاده کنیم که برای ایجاد تغییرات مثبت و سازنده می خواهیم.
منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)
ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید