بازیچه ی دست دیگران نباشید
کنترل کننده ی خودمحور هدفی جز نفع شخصی خود را دنبال نمی کند. او نگران ناراحتی یا احساس ناخوشایند یا رنجی که رفتارش برای دیگران ایجاد می کند، نیست و فقط به سود خودش می اندیشد. کنترل کننده نوع دوم معمولا حقه باز، فاسد، فریبکار، زرنگ یا چرب زبان است. او فقط به فکر خودش است و خودخواهانه عمل می کند و غالبا برای رسیدن به سود، قدرت یا شهرت تلاش می کند.
وقتی فریب می خوریم، از ما سوءاستفاده می شود یا در دام کسی می افتیم که به دنبال به دست آوردن چیزی از ماست که به شکل دیگری نمی تواند آن را بگیرد، قربانی این نوع کنترل شده ایم.
ژان پیئر، که ویژگی خاصی نداشت ولی جذاب و خوش صحبت بود، برای فروش دایره المعارف ها در هرخانه ای را می زد. او خیلی در کارش موفق بود چون دریافته بود که قادر است افراد مسنی را که به خاطر زیبایی اش به او اعتماد می کنند و قرارداد را بدون آن که بدانند به چه تعهدی تن میدهند امضا می کنند، به راحتی متقاعد کند. برای او اهمیتی نداشت که آیا آنها با درآمد ناچیزشان می توانند صورتحسابی را که سرجمع برابر حقوق یک ماهشان بود پرداخت کنند یا نه. اصل برای او بستن قراردادها بود چون گذران زندگی اش وابسته به آن بود.
کنترل کننده نوع دوم آن دوستی است که به نحوی از ما درخواست کمک یا پول می کند که ما نمی توانیم به او نه بگوییم. همچنین کسی است که برای نشان دادن ذکاوتش نیش و کنایه میزند و وقتی هم که این کار آزاردهنده می شود از آن دست نمی کشد. همچنین کارمندی است که برای بهتر دیده شدن یا ارتقای شغلی چوب لای چرخ همکارانش می گذارد.
آموزگاری که برای اثبات قدرتش شاگردانش را به وحشت می اندازد، یا روزنامه نگاری که موضوعی را دراماتیک می کند تا گزارشش بر همه رقبایش برتری داشته باشد. هیچ کدام از این شخصیتها بدجنس نیستند. آنها اساسا نمی خواهند به کسی آسیب برسانند.
موضوع خیلی ساده است: آنها به نفع شخصی شان فکر می کنند بدون آن که به نتایج کارشان فکر کنند یا بیش از حد نگرانش باشند. و بسیاری از دعواها و طلاق های پر سر و صدا مرهون این نوع کنترل کننده است. این کنترل کننده همان شوهر مردسالاری است که می خواهد بدون در نظر گرفتن انتظارات همسرش، قدرت و استقلالش را با انجام دادن کارهایی که فقط مورد علاقه خودش است، به رخ بکشد؛
و چون میخواهد ثابت کند که رئیس اوست و هیچ کس نمی تواند به او دستور دهد، آشفتگی ای را که رفتارش برای همسرش ایجاد می کند نمی بیند. او که خود را بسیار کامل تصور می کند یک روز وقتی می بیند همسرش دارد می رود بسیار متعجب می شود. از سوی دیگر، زنی هم که مرتبا با حرف شوهرش مخالفت و او را در جمع خوار می کند تا نشان دهد که برای خودش کسی است و زن فرمانبرداری نیست، خود یک کنترل کننده است.
سیاستمدارانی که وعده های بسیار میدهند و وقتی انتخاب می شوند به قولشان عمل نمی کنند از همین دست کنترل کنندگان هستند. به همین صورت موسساتی که برای کاهش هزینه ها به محل دیگری می روند و کارمندانشان را به سبب بالا بردن سودشان اخراج می کنند چنین اند. اینها بدون آن که نگران مصیبت اجتماعی ای باشند که این کارشان در پی دارد فقط به سود خودشان می اندیشند. رهبری که احساس ضعف می کند با دست زدن به این کار سعی می کند برای فرمانروایی بهتر به تفرقه افکنی یا اعطای مقام به نزدیکانش متوسل شود تا قدرت رو به زوالش را تحکیم کند.
منبع: بازیچه ی دست دیگران نباشید (ژاک ریکارد)
سری مقالات بازیچه دست دیگران نباشید را دنبال کنید
سلام خسته نباشید ممنون از مطالب فوقالعاده ای که قرار میدین. من با سرچ کنترل کننده ها وارد سایت شدم و واقعا به راه حل های این کتاب نیاز فوری دارم مخصوصا بخش ساماندهی دفاع و حمله متقابل رسوا کردن کنترل کننده نابودگر و نبرد با کنترل کننده نابودگر .
طرفم منو تهدید به مرگ کرده و دستم به هیچ جا بند نیست و مستاصل موندم و هزینه خرید کتاب رو ندارم میشه خلاصه ای از اون رو تو سایت قرار بدین و اگه زحمتی نیست برام ایمیل کنید. دقیقا مشخصات یه کنترل کننده رو داره که چند ساله فلجم کرده .