برنامهریزی درست با جمعآوری اطلاعات و آزمون کردن فرضیهها امکانپذیر است. متأسفانه بسیاری از مؤسسات اقتصادی به این دلیل شکست میخورند که رهبرانشان برنامهریزی نمیکنند و فرضیههای خود را نمیآزمایند. برای اینکه ایدۀ زیربنایی پندارهای موفق شود لازم است به سؤالات زیر جواب بدهد:
چرا مشتریان باید کالا یا خدمت شما را خریداری کنند؟
چه تفاوت مهمی میان کالای شما و کالای رقبایتان وجود دارد؟ چرا مشتریان باید به جای خرید کالای رقبای شما، کالای شما را بخرند؟
آیا ایدۀ شما پایا و پردوام است؟
آیا پس از مدتی از بین میرود؟ ممکن است ایدهای زمانی عالی باشد، اما پس از مدتی محو و کمرنگ شود. بررسی کنید و ببینید آیا شرایط بعد از مدتی تغییر میکند یا نه.
آیا پس از مدتی ایدۀ شما دیگر به درد نمیخورد؟
آیا رقبا به شما اجازۀ ماندگار شدن میدهند؟
در زمینۀ کاری شما رقبایتان چه تجربهای دارند؟ بازیکنان مهم صحنه کداماند؟ آیا آنها شما را نادیده میگیرند؟ آیا سعی میکنند شما را از رقابت خارج کنند؟ اینها سوألاتی نیستند که بشود آنها را سرسری گرفت.
آیا سودآور است؟
مؤسسات اقتصادی معتبر خواهان سود مطلوب هستند. اگر تجارتی را شروع میکنید آیا به شما سود کافی میرساند تا بتوانید به رشد تدریجی خود ادامه دهید؟
آیا از فناوری مناسب استفاده میکنید؟
آیا میتوانید کارکنان مناسب پیدا کنید؟ آیا میتوانید به تولیدتان ادامه دهید؟ آیا مؤسسۀ شما آنقدر که لازم است تأمین مالی میشود؟ تبدیل کردن پنداره به واقعیت به منابع گوناگون احتیاج دارد.
آیا مؤسسۀ شما امکان رشد کردن دارد؟
اغلب مؤسسات اقتصادی اگر رشد نکنند شکست میخورند. آیا مؤسسۀ شما از توان رشد کردن برخوردار است؟ آیا موفقیت شما منجر به تولید محصولات جدید میشود؟ آیا میتوانید فعالیت خود را از محل به منطقه گسترش دهید؟ آیا میتوانید در سطح ملی فعالیت کنید؟
آیا ماندگار شدن در این فعالیت نیازها و خواستههای شما را برآورده میکند؟
از خود بپرسید اگر محدودیتی در کار نبود چقدر رشد میکردم؟ آیا واقعاً کاری را که میکنم دوست دارم؟ اجرایی کردن پنداره به زمان، انرژی و تعهد احتیاج دارد. ممکن است مجبور باشید ساعتها از خانواده و دوستان خود دور بمانید.
(منبع: رهبری به زبان خودمانی ترجمۀ مهدی قراچهداغی)
امکان رشد خیلی مهمه به نظرم اینکه فقط تو صحنه حاضر شیم ولی بعد از یه مدت حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشیم کم کم محو میشیم و بقیه رقبا جای کار مارو میگیرن