پنج شرط اولیه ی موفقیت تجاری
عوامل اصلی که برای موفقیت هر سازمانی لازم است، عبارتند از:
- کیفیت یا محصول منحصر به فرد.
- زمانبندی مناسب.
- سرمایه ی کافی.
- منابع انسانی.
- مدیریت کارآمد.
اگر عامل پنجم وجود نداشته باشد، چهار عامل ابتدایی نیز نخواهند بود. چرا؟ به تاثیری که عامل پنجم، روی چهار مورد اول دارد توجه کنید. بدون مدیریت کارآمد نمی توان درباره ی خصوصیات محصول و زمان مناسب معرفی آن به بازار، تصمیم درستی گرفت.
شرکتی که مدیریت مناسبی نداشته باشد، نمی تواند سرمایه ی کافی داشته باشد و حتی این سرمایه را در صورت داشتن حفظ کند. علاوه بر این برای جذب بهترین افراد و سرپرستی و پیشبرد کاری آنها، به یک مدیریت خوب نیاز است. هر مدیر آینده نگری تشخیص می دهد، بهترین منبع بهره برداری نشده ی درون هر شرکتی، استعداد افراد آن شرکت است. ما بعنوان یک مدیر، وظیفه داریم که این حجم زیاد استعداد را شکوفا کنیم.
مدیر کل یک شرکت آمریکایی بزرگ می گفت: “تمام دارایی های من را بگیرید، اما همه ی افراد سازمان را در اختیار من قرار دهید، در عرض پنج سال، تمام این دارایی را به شما بر می گردانم.”موفقیت در کار، هیچ گاه یک اتفاق یا حادثه ای خوشحال کننده نیست، بلکه از طریق تلاش های یک مدیر صادق و قابل انعطاف و همینطور ادامه ی این راه، تحقق می پذیرد. پس ممکن است گفته شود، مدیریت کلید موفقیت است.
اگر جلوی اشتباه ها را نگیرید، شما را از حرکت باز می دارند
در تجارت، هر موردی با مدیریت شروع و پایان می پذیرد و برای این که به طور موثر کار کنیم، مدیر باید مسئول باشد. وقتی “هری ترومن” رئیس جمهور آمریکا بود می گفت: “مقصر خود شما هستید.” هر مدیری باید چنین شعاری داشته باشد. اگر شما به سازمان خود توجه دارید، ولی کارمندان خود را دوست ندارید، آنها را مقصر ندانید.
اگر روش کاری خود را دوست ندارید، اشتباه را در خود جستجو کنید نه در بازار. اگر از درصد سود خود راضی نیستید، تورم را مقصر ندانید، بلکه به عملکرد خود با دقت نگاه کنید. یک مدیر باید جلوی اشتباه های خود را بگیرد و اگر شما این کار را نکنید، در نهایت این اشتباه ها هستند که شما را از حرکت باز می دارند. یک مدیر کارآمد، برای رسیدن به نتیجه، باید مسئولیت پذیر باشد.
وقتی مدیری می بیند دچار دردسر شده و علائم خطر را حس می کند، اغلب چنین سخنانی را از آنها می شنویم: “خوب دفتر من متفاوت است، حوزه ی من فرق می کند.” این غلط است! هیچ دفتر و حوزه ی اداری متفاوت نیست. وقتی یک مدیر چنین حرفی می زند، تنها خود را فریب می دهد، نه کس دیگری را.
در واقع منظور او این است: “آهای من را با همان معیارهایی که دیگران را ارزیابی می کنید نسنجید و من را بر اساس همان اصولی که دیگران را قضاوت می کنید، مورد قضاوت قرار ندهید. اگر این کار را کنید من شکست می خورم.” اما تا زمانی که بگویید حوزه ی من متفاوت است، این حوزه موفق نخواهد شد و دست شما خالی خواهد ماند.
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید