چگونه با پاسخ به کودک درون اشخاص ، نظرشان را جلب کنیم
هر کسی را که ملاقات می کنید به طور نیمه هشیار تصمیم می گیرد که آیا شما را در زندگی خود می خواهد یا نمی خواهد. تصمیم گیری آنها تا حدود زیاد براساس پاسخ زبان تن آنها به این سؤال ابراز نشده است که: «بسیار خوب، تا چه اندازه از من خوشت آمده است؟»
چند لحظه اول واکنشهای شما تکلیف رابطه شما را مشخص می سازد. اگر از یک آشنایی جدید جواب مثبت بخواهید، باید پاسخ سؤال: «تا اینجا چقدر از من خوشت آمده است؟» این باشد: «به واقع از تو خوشم آمده است.»
وقتی یک کودک چهارساله احساس خجالت می کند، دستهایش را در برابر سینه اش بالا می برد و پشت دامن مادرش پنهان می شود. اما وقتی جانی کوچولو می بیند پدرش به خانه آمده است، به سمت او می دود، تبسمی می کند، چشمانش باز و گشوده می شود و دستهایش را باز می کند تا پدرش را در آغوش بگیرد. جسم علاقه مند یک کودک شبیه غنچه گلی است که در معرض آفتاب باز می شود. بیست، سی، چهل یا پنجاه سال زندگی کردن در روی زمین تفاوت چندانی ایجاد نمی کند. وقتی جانی چهل ساله از چیزی می ترسد یا خجالت می کشد، دستهایش را روی سینه اش قرار میدهد. وقتی می خواهد نظر یکی از همکاران تجاری با فروشنده ای را رد کند، روی از او برمی گیرد تا زبان تنش نشان دهد چه احساسی دارد. اما جانی بزرگ شده وقتی به خانه می رود با آغوش باز از همسرش استقبال می کند.
رفتار بالغانه
با هر کسی که آشنا می شوید با او رفتار بالغانه داشته باشید. به محض اینکه به هم معرفی می شوید، به شخص تازه آشنایتان پاداشی بدهید. به او تبسم کنید. با تمام وجود متوجه او شوید، وقتی با تمام وجود با کسی صحبت می کنید، در واقع به او می گویید: «به نظر من تو یک موجود به شدت خاص و متفاوت از دیگران هستی.»
به خاطر داشته باشید که درون هر کسی کودک بزرگی زندگی می کند که به شدت خواهان شناسایی است. میخواهد بگوید که او موجودی خاص و متفاوت از دیگران است. این کودک درون می خواهد ثابت کند که کانون عالم هستی است.
سری مقالات چطور با هر شخصی صحبت کنیم را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید