چگونه در میان هر جمعیتی یک خودمانی باشید
درباره چه حرف می زنند؟
آیا تاکنون اتفاق افتاده که در مجلسی باشید و حاضران درباره موضوعاتی حرف می زنند که شما کمترین اطلاعاتی درباره آن ندارید؟ شاید علتش این است که همه حاضران در مجلس یا حسابدار هستند، یا آرشیتکت و یا ناشر و شما هیچکدام از اینها نیستید. از این رو در حالی که تبسمی بر لبان خود دارید در گوشه ای می ایستید و لب به سخن باز نمی کنید. می ترسید اگر حرف بزنید سخن بی معنایی بگویید. بدبینی به وجود شما رخنه می کند. همه به شما خیره نگاه می کنند. شما یک غریبه اید. از این رو در سکوت گوشه ای می ایستید و رنج می برید.
وقتی دبیرستان می رفتم همین شرایط را داشتم. بخصوص دانش آموزان پسر به تنها موضوعی که علاقه مند بودند اتومبیل بود. من هیچ علم و اطلاعی در مورد اتومبیل نداشتم. تا اینکه روزی مادرم برای من هدیه ای آورد که شرایطم را متحول کرد. دیگر خجالتی نبودم. اجتماعی شدم. مادرم برای من کتابی درباره اتومبیلهای مختلف آورد. وقتی کتاب را خواندم، درباره انواع اتومبیلها علم و اطلاعاتی به دست آوردم. آنقدر اطلاع پیدا کردم که وقتی کسی درباره اتومبیل حرف میزد می توانستم از او سؤالی مناسب بپرسم. این موضوع زندگی اجتماعی مرا متحول ساخت. اما به امروز برگردیم. ما زن و مردهای حالا بزرگ شده موضوعات مورد علاقه خودمان را داریم که معمولا درباره کار یا سرگرمیهای ماست. وقتی با کسانی که در زمینه کاری ما هستند رو به رو می شویم، لب به سخن باز می کنیم. می دانیم که چه می گوییم.
ممکن است در جمع کسانی باشید که ابدا از حرفهای آنها چیزی سر در نیاورید. نگران نشوید، به تنها چیزی که احتیاج دارید دانستن چند تکنیک است.
تنها کاری که باید بکنید این است که در زمینه مورد بحث چند سؤال بکنید. دیل کارنگی می گوید: «علاقه نشان دهید، همه چیز حل و فصل می شود. باید از کنجکاوی عالمانه برخوردار باشید. باید به گونه ای ظاهر شوید که همه بخواهند با شما صحبت کنند.»
سری مقالات چطور با هر شخصی صحبت کنیم را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید