بنویس تا اتفاق بیفتد!
پیش از خواندن مقاله های پیش رو، فهرست اهدافتان را بنویسید.
اگر دیدید هدفی را به دلیل بلند پروازانه یا بعید بودن، نادیده می گیرید، در هر صورت آن را بنویسید و کنارش علامت ستاره بزنید، این هدف واقعی است.
از زیاده خواهی نترسید. حتی آن خواسته هایی را که هیچ روش عملی ای برای تحققشان ندارید، بنویسید.
لو هولتس، مربی مشهور فوتبال، این کار را در سال ۱۹۶۶ انجام داد. به تازگی شغل خود را از دست داده، بود، هیچ پولی در بانک نداشت و همسرش، سومین فرزندشان را باردار بود. لو آنقدر ناامید بود که همسرش به او نسخه ای از کتاب جادوی فکر بزرگ، نوشته ی دیوید جی.شولتز را داد تا به تقویت روحیه اش کمک کند.
“افراد زیادی وجود دارند که هیچ کار خاصی در زندگی شان انجام نمی دهند. کتاب می گفت باید تمام اهدافی را که می خواهید قبل مرگتان تحقق یابند، بنویسید.”
اهدافی که او در واکنش به آن چالش نوشت، هم اهداف فردی بود هم شغلی. اکثر آنها برای مردی ۲۸ ساله و بیکار، محال به نظر می رسیدند. فهرست هدف هایش شامل این موارد می شد: شام خوردن در کاخ سفید، حضور در برنامه ی تونایت شو، ملاقات با پاپ، سر مربیگری تیم نتردام، کسب عنوان قهرمانی کشوری، انتخاب شدن به عنوان مربی سال و پرش از هواپیما.
لو از سال ۱۹۶۶ به هشتاد و یک هدف از صد و هفت هدف توی فهرستش دست یافته است.
پس به خودتان اجازه ی رویا پردازی بدهید، بگذارید کاملا بلند پرواز باشید.
به هدفتان تحقق بخشید: در انتظار علائم و نشانه ها
وقتی هدفی را می نویسید، از کجا می دانید که در مسیر درست قرار دارد؟ علائم، همه جا دورو بر شما وجود دارند.
امیلی زندگی اش را در انتظار همیشگیِ وقوع اتفاق های خوب، می گذراند و در نتیجه، آن اتفاق ها می افتد. امیلی می داند که هر وقت به کمک نیاز داشته باشد، کمک برایش آماده است.یکبار در کتابخانه ی مرکزی شهر داشت روی انتخاب موضوع ترم پیپر (term paper) کار می کرد، صدایی سکوت کتابخانه را شکست:
” همه ی دانشجویانی که در مورد تکلیف به کمک نیاز دارند، لطفا به طبقه ی دوم بیایند.”
اوتنها دانشجویی بود که به آن صدا پاسخ داد و از راهنمایی اختصاصی و مفید کتابدار ارشد در زمینه ی موضوع مقاله ی خود، بهره مند شد.
واقعیت این است که این نوع راهنمایی خصوصی و مستقیم، در دسترس است، اما اغلب آن را نمی شنویم یا نمی بینیم و به خاطر تصادفی بودنش به آن توجه نمی کنیم.
چنین رویدادهایی را تصادف می دانیم. اما من ترجیح می دهم آن ها را “حرکت رویداداها” بنامم. کارل گاستاو یونگ، آن را “هم زمانی” می نامد. بعضی آنها را “پیام هایی از سوی کائنات” یا “ارتباطات کیهانی” می دانند و دیگران آن را “مداخله ی الهی” .
وجه مشترک این دیدگاه ها دوگانگی ای است که ۱. مسئولیت به ما می دهد در حالیکه ۲. به قدرت برتری هم که تک تک مارا راهنمایی می کند و مواظب ماست، اشاره دارد.
نوشتن خواسته و هدف، علائمی را به کائنات ارسال می کند. “آهای! من آماده ام!” و “حرکت! رویدادها” علائمی هستند که باعث دریافت پاسخی می شوند: “پیامت را دریافت کردم و دارم روی آن کار می کنم.”
(منبع: بنویس تا اتفاق بیفتد، هنریت آن کلاوسر)
ادامه ی مقالات موفقیت شخصی را دنبال کنید…
نوشتن در اتفاق افتادن واقعا تاثیر داره
عالی و مفید
بهتر است که همیشه امواج مثبت را ارسال نمود تا بازخورد مثبتی را از آن ها بگیریم و نوشتن می تواند این دقرت ایده ال را ایجاد نماید