بسیاری از کارشناسان حوزه مدیریت معتقدند که مدیریت کارکنان بیش از هر چیزی به رفتار مدیر وابسته است و این عکس العمل مدیر نسبت به اتفاقات مختلف است که کارکنان را به یک سمت خاص سوق می دهد. به عنوان مثال، اختلاف نظر بین اعضای گروه موضوع طبیعی و رایج است، اما یک مدیر می تواند با دستور قاطع نسبت به این اتفاقات عکسالعمل نشان دهد و از تکرار آنها در حوزه مدیریتی و خود جلوگیری کند.
این تنها یک نمونه کوچک از اتفاقات یک سازمان یا یک گروه است که با رفتار مدیر قابل حل است. اما در ادامه نقش مدیران در مدیریت کارکنان را با بررسی نمونههای مختلف نشان خواهیم داد.
تعیین سلسله مراتب برای مدیریت کارکنان با توجه به رفتار مدیر و استراتژی مدیریتی
از لحظهای که یک مدیر انتخاب میشود یا یک مدیر وارد حوزه سازمانی خود می شود، کارکنان رفتار او را تحت نظر دارند و با توجه به عکس العملهای مدیر، رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. استراتژی های مدیریتی متنوع هستند که برخی از آنها دیکتاتوری و پدرسالاری و برخی هم در قالب دموکراسی و دوستانه هستند. حالا کارکنان هر کدام از این استراتژیها را در همان روز اول در رفتار مدیر ببینند، گامهای بعدی را متناسب با آن بر میدارند.
بنابراین یک مدیر در وهله اول برای مدیریت کارکنان خود باید سلسله مراتب مدیریتی را به بهترین شکل ممکن پیادهسازی کند. شاید در برخی موارد این سلسله مراتب توسط مدیر قبلی به بهترین شکل ممکن پیاده شده باشد و نیازی به تغییر نباشد. اما اگر احساس کردید که در یک زمینه خاص مشکل وجود دارد بهتر است که در همان ابتدا نسبت به رفع آن اقدام کنید و از این طریق توانایی مدیریت خود را به رخ کارکنان بکشید.
اختلافات بین سازمانی
اختلاف بین دو فرد از لحاظ سلیقه یا خواسته یک موضوع طبیعی است و حتی در یک گروه کوچک ۱۱ نفری تیم فوتبال هم وجود دارد. اما این اختلاف ممکن است ریشه در مسائل مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، احتمال دارد که دو مورد از کارکنان خود را لایق برای یک پست مانند پست معاونت ببینند. یا اگر یک مثال فوتبالی بزنیم حضور دو دروازهبان همسطح در یک تیم معمولاً با دردسرها و اختلافاتی همراه است.
در این جور مواقع رفتار مدیر نسبت به این اختلافات بسیار تعیین کننده است. در اغلب موارد مدیران تلاش میکند که نوعی سازش و تقسیم کار به وجود بیاورند تا هر دو طرف را راضی نگه دارند. اما برخی از مدیران رفتارهای دیکتاتور مآبانه برای مدیریت کارکنان را ترجیح میدهند و انتخاب آنها یکی از این افراد است. معمولاً نتیجه این استراتژی مدیریتی چیزی جز از دست دادن یکی از این افراد در محیط کار نیست و احتمال دارد که وارد حوزه کاری رقبا شود.
اختلافات فردی بین کارکنان
در برخی موارد اختلاف کارکنان در بحث گرفتن یک پست یا حضور در یک موقعیت خاص نیست و بیشتر مربوط به تفاوت های ذاتی و سلیقهای آنهاست. به عنوان مثال، ممکن است یکی از کارکنان به هوای گرم و یکی به هوای سرد علاقه داشته باشد. حضور این دو فرد در یک محیط کاری یا در یک اتاق منجر به چالش های متعددی می شود که حتی در مورد استفاده از وسایل کوچک هم با یکدیگر بحث خواهند داشت.
رفتار مدیر نسبت به اختلافات فردی می تواند پدرانه یا دیکتاتور گونه باشد. در اغلب موارد مدیران برای مدیریت کارکنان خود سعی میکنند که حوزه کاری و فعالیت آنها را از یکدیگر مجزا کنند تا احتمال برخورد مستقیم آنها به حداقل برسد. اما طرف مقابل ماجرا حالتی است که مدیر با یکی از این افراد در یک جناح خاص باشد یا سلیقه های مشابه داشته باشند. در این موقعیت معمولاً یکی از کارکنان فدا شده و مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد.
اختلافات جنسیتی و تبعیض نسبت به زنان
این یکی از مشکلات درون سازمانی پررنگ در کشورهای جهان سوم و حتی در کشورهای در حال توسعه است. معمولاً در این کشورها با هر مذهب و قومیت خاصی، اهمیت چندانی به نقش زنان داده نمیشود و حتی برای مدیران زن هم اهمیت بالایی وجود ندارد. این باعث می شود که حرف شنوی کارکنان از مدیران زن به حداقل رسیده و مدیریت کارکنان تبدیل به یک پروسه سخت و چالش برانگیز می شود.
معمولاً عکس العمل های مدیر به موقعیت او بستگی دارد. اگر خود مدیر زن باشد، احتمال گرفتن زهر چشم از کارکنان مرد برای ترساندن سایر کارکنان وجود دارد. اما اگر مدیر مرد باشد در این وضعیت فضا برای کارکنان زن سخت میشود و در بیشتر موارد ترجیح میدهند که موقعیت کار را ترک کنند. اینکه در اختلافات جنسیتی رفتار مدیر به چه شکلی باشد، نتیجه سایر رفتارها در زمان های بعدی را تحت تأثیر خود قرار میدهد و این در همبستگی کارکنان در گام های بعدی بسیار مهم است.
اختلافات مالی
این مشکلات معمولاً در بخش مالی شرکت یعنی قسمت حسابداری و مدیریت مالی بیشتر دیده میشود و تفاوت حساب می تواند نشان دهنده ضعف رفتار مدیر باشد. با وجود تفاوت سلیقه یا تفاوت در گزینه انتخابی برای افراد مختلف یک موضوع طبیعی است و پیشگیری از آن بسیار سخت است. اما وجود اختلاف مالی بین کارکنان آن هم برای کسانی که به صورت تخصصی در حوزه خود فعالیت میکنند یک اشتباه بزرگ و خطرناک است که حتی ادامه حیات کسب و کار را تحت تاثیر قرار می دهد.
در این جور موارد مدیران باید رفتار دیکتاتوری را انتخاب کنند و شدیدترین عکسالعمل ها را نسبت به این اختلافات داشته باشند. البته در اینجا توصیه می شود که برای مدیریت کارکنان حتماً از سیستم های مالی شفاف و واضح استفاده شود که بخش مالی آن برای هر کدام از قسمت های سازمانی کاملاً شفاف و روشن باشد. در این وضعیت حتی اگر اختلافی هم وجود داشته باشد منشاء آن کاملاً مشخص است و مدیر برای رفع آن مسیر واضحی در اختیار دارد.
زمان بندی و مدیریت زمان در محل کار
مطمئن باشید مدیری که در زمان بندی برای انجام پروژههای مختلف یا برای حضور در محل کار خود مشکل دارد، نمیتواند کارکنان خود را مجبور به مدیریت زمان کنند. در علم مدیریتی مدرن توصیه می شود که مدیر کمتر خود را وارد حوزه های کوچکتر و سطح پایین تر کرده و بیشتر در تصمیمگیریهای کلان ایفای نقش کند. اما رفتار همین مدیر در مورد استفاده از زمان و اهمیت آن در موفقیت کسب و کار برای کارکنان هم یک الگو به شمار می آید.
احتمالاً در برخی موارد دیده اید که برخی از مدیران در مورد زمان حضور در محل کار خود اهمیت چندانی نمی دهند. حتی این افراد برای نشان دادن تلاش خود سعی می کنند که مدت زمان بیشتری در محل کار خود بمانند. اما به خاطر داشته باشید که مدیری که توانایی مدیریت زمان خود را نداشته باشد مطمئنا در مدیریت کارکنان هم شکست خواهد خورد. رفتار مدیر در حوزه های مختلف به دقت تحت کنترل کارکنان است و به همین دلیل یک مدیر باید رفتارهایی از خود نشان دهد که کارکنان بهانهای برای فرار از موقعیت فعلی خود نداشته باشند.
انگیزه برای انجام کار
بسیاری از کارشناسان روانشناسی معتقدند که صحبتهای پل پوگبا بین دو نیمه فوتبال فرانسه و کرواسی باعث شده که این تیم در نیمه دوم پیروز شده و قهرمان جام جهانی ۲۰۱۸ شود. همین بحث ها در مورد صحبت های حماسی لیونل مسی در بین دو نیمه فوتبال بارسلونا و پاری سن ژرمن هم وجود دارد. این نشان میدهد که انگیزه بخشیدن به کارکنان برای انجام کارهای خارق العاده باعث می شود که بسیاری از کارهایی که در نگاه اول غیر ممکن به نظر می رسند به راحتی انجام شوند.
مدیری که با علم روانشناسی آشنایی دارد میتواند سخنرانی های حماسی و انگیزشی برای کارکنان خود داشته باشد توانایی بهتری در مدیریت کارکنان دارد. قرار نیست که همیشه یک مدیر دست به خودکار باشد و برای کارکنان خود پاداش یا تنبیه بنویسد تا آنها را در یک مسیر خاص هدایت کند. بلکه گاهی خلوت های دو یا چند نفره با کارکنان و صحبت های انگیزشی با آنها چنان پذیری دارد که حتی پاداشهای سالانه هم نمیتواند این انگیزه را در کارکنان به وجود بیاورد. در واقع انگیزه و انگیزه بخشیدن به کارکنان یکی از ویژگیهای جالب رفتار مدیر است که برای کسب و کار نتیجه مثبت به دنبال دارد.
جمع بندی
شاید شما یکی از بهترین فارغ التحصیلان رشته مدیریت از دانشگاه خود یا حتی از کشور باشید. اما این توانایی هیچ وقت به اندازه تجربه مدیریتی اهمیت ندارد و یک مدیر باید اختلافات بین کارکنان و اختلافات سازمانی را تجربه کند تا نسبت به آنها واکنش مناسبی نشان دهد. در بیشتر موارد مدیریت کارکنان به رفتار مدیر و استراتژی مدیریتی او بستگی دارد. اینکه یک مدیر از مدیریت پدرانه استفاده کند یا مدیریت دموکراسی را ترجیح دهد، مهمترین فاکتور در انجام رفتارهای مختلف نسبت به اختلافات سازمانی است که در نهایت کسب و کار را به سمت موفقیت یا شکست هدایت می کند. شما هم اگر در این زمینه نظری دارید در بخش نظرات بنویسید تا در مورد آن بحث کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید