در کشورهای دیگر چگونه صحبت کنید
فرض کنیم برای تجارت به یک کشور خارجی می روید و می خواهید با مردم آنجا شبیه یک بومی رفتار کنید. اولین کاری که می کنید کدام است؟ اول پاسپورتی تهیه می کنید و کتابی درباره اصطلاحات و عبارات متداول در آنجا تهیه می بینید. درست است؟
به هر صورت چه کسی می خواهد در شهر رم سرگردان شود و نتواند یک دستشویی پیدا کند؟ و یا در کوالالامپور در خیابانها بگردد و نتواند یک نوشیدنی بنوشد؟ از جمله چیزهایی هم که اغلب فراموش می کنیم برداریم کتابی درباره آداب و رسوم مردم کشوری است که به آنجا سفر می کنیم.
یکی از دوستان من به نام جرالدین که کارش سخنرانی است، درباره اولین سخنرانی اش در ژاپن به هیجان آمده بود. او در هواپیما شلوار جین و یک کت اسپرت به تن کرده بود. چهارده ساعت و ۶۷۳۷ مایل دورتر، چهار ژاپنی با لباسهای منظم و رسمی در فرودگاه ناریتا در توکیو از او استقبال کردند. مردان ژاپنی در حالی که کمر خم کرده و تعظیم می کردند، کارتهای ویزیت خود را به او دادند. جری در حالی که در یک دست کیف دستی اش را داشت، با دست دیگرش کارتها را گرفت. از آنها تشکر کرد، نگاهی اجمالی به کارتها انداخت و آنها را در جیب عقبش گذاشت. بعد یکی از کارتهای ویزیتش را از کیفش در آورد و با توجه به اینکه ممکن بود آنها نتوانند اسم کاملش «جرالدین» را به درستی تلفظ کنند، ساده شده اسمش، «جری» را بالای نام چاپ شده خود روی کارت نوشت. مردان ژاپنی بار دیگر سری به احترام پایین آوردند و چند بار اسم او را خواندند و سرانجام یکی از آنها کارت را در کیفش گذاشت.
وقتی هر پنج نفر وارد هتل شدند، از جری دعوت کردند تا در رستوران هتل چای بنوشند. در حال نوشیدن چای، ژاپنیها به او هدیه ای دادند که جری آن را با شور و اشتیاق باز کرد. یکی از ویژگیهای چشمگیر جری گرم بودن و صمیمیت او است. جری هدیه اش را باز کرد و با خوشحالی و در حالی که آهی می کشید، گفت: «بسیار زیباست.» و بعد به رسم تشکر هر یک از ژاپنیها را در آغوش کشید. در این زمان ژاپنیها که انگار از این حرکت او خوششان نیامده بود، از جایشان بلند شدند، تعظیم مختصری کردند و رفتند. جری بیچاره نمیدانست چه اتفاقی افتاده است. کجای کارش ایراد داشت؟
همه کارش اشکال داشت. ابتدا آن شلوار جینی که پوشیده بود. در آسیا شما در هر شرایطی باشید برای دیدن مشتری و ارباب رجوع لباس اسپرت نمی پوشید. اشتباه دوم او دادن کارت ویزیت با یک دست به آنها بود. در آسیا کارت ویزیت از احترام فراوان برخوردار است. کسی با یک دست کارت ویزیت را به کسی نمی دهد، بلکه با احترام و دودستی باید این کار را بکنید.
از سوی دیگر جری به سرعت زیاد کارتها را در جیبش گذاشت. در آسیا مردم از کارت ویزیت برای شروع صحبت استفاده می کنند. قرار نیست شما کارتها را به سرعت در جیب و یا در کیفتان بگذارید. کار به شدت اشتباه جری در این بود که کارتها را در جیب عقب شلوارش گذاشت که این بی احترامی تلقی می شد. اشکال دیگر جری این بود که روی کارت ویزیت خودش با دست اسمش را نوشت که در ژاپن رفتار مطلوبی به حساب نمی آید. بیل یکی از دوستان جری بعدا به او گفت نباید هدیه آنها را در حضورشان باز می کرد، زیرا احتمالش وجود دارد که این هدیه از هدیه متقابلی که آنها دریافت می کنند نامرغوب تر باشد، هر چند جری اصولا هدیه ای به آنها نداده بود.
سرانجام به بخش در آغوش کشیدن طرف مقابل می رسد که در ژاپن و به خصوص در مورد کسانی که برای اولین بار آنها را می بینید، ابدا خوشایند نیست. نیازی به گفتن نیست که جری را دیگر به ژاپن دعوت نکردند. سفر بعدی او به السالوادور بود که قبل از سفر به آن کشور آداب و رسوم آنها را مطالعه کرد و توانست رفتار قابل قبولی را به نمایش بگذارد.
سری مقالات چطور با هر شخصی صحبت کنیم را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید