از خوب به عالی : آزادی و مسئولیت در حیطه یک چارچوب
یک خلبان را تصور کنید. او وارد کابین می شود که تعداد زیادی کلیدهای پیچیده و ابزارهای پیشرفته در آنجا وجود دارد. وقتی مسافران ساک های خود را در محفظه ها قرار می دهند و مهمان دارها با سرعت به این طرف و آن طرف می روند، خلبان بازبینی قبل از پرواز را شروع می کند.
بعد از آن، کار با مرکز کنترل ترافیک هوایی شروع می شود. او به طور دقیق طبق دستورالعمل ها کار می کند و تا وقتی اجازه ی پرواز صادر نشود، سرعت موتور هواپیما را زیاد نمی کند. وقتی هم که، در هوا به پرواز درآمد، به طور منظم با مرکز کنترل در ارتباط است و در محدوده های فشرده ی سیستم به حرکت خود ادامه می دهد.
در این میان زمانی که به مقصد نزدیک می شود، ممکن است با طوفان و رگبار مواجه شود. مسافرانی که کمتر این تجربه را داشتند با نگرانی به پایین نگاه می کنند و کسانی که بیشتر سفر داشتند، با خیال راحت به گپ زدن یا روزنامه خواندن خود ادامه می دهند؛ چراکه آنها می دانند خلبان تنها در صورتی که شرایط مناسب باشد، فرود می آید.
وقتی هواپیما به باند نزدیک می شود با سرعت ۱۳۰ مایل در ساعت، چرخ ها باز می شود، مسافران پشتشان به صندلی نزدیک می شود و صدای ناله ی موتور هواپیما به گوش می رسد؛ در همین حین هواپیما دوباره اوج می گیرد و خلبان به مسافران می گوید: “از شما پوزش می خواهم. ما با بادهای مخالف مواجه شدیم.” در رفت بعدی، بادها آرام تر می شوند و هواپیما صحیح و سالم فرود می آید.
کمی عقب تر بنشینید و نگاه کنید که خلبان در یک سیستم بسیار سختگیرانه کار می کند و این آزادی را ندارد که خارج از سیستم عمل کند.
توقع ندارید خلبان بگوید: “خوب مسافران عزیز، من در یک کتاب مدیریت، ارزش قدرتمند شدن را مطالعه می کردم، می خواهم روش های مختلفی را برای خلاقیت و کارآفرین بودن، آزمایش کنم.”
اما در عین حال تصمیمات حیاتی، مثل پرواز، فرود یا ایجاد وقفه، یا فرود در جایی دیگر کاملا به او بستگی دارد. یک حقیقت اصلی وجود دارد و آن این است که مسئولیت نهایی هواپیما و جان مسافران بر عهده ی خلبان است.
در اینجا منظور این نیست که یک شرکت باید سیستمی به دقت و سختگیریِ سیستم ترافیک هوایی داشته باشد؛ چرا که یک شرکت نا موفق، صدها نفر را در میان تکه های فولاد مچاله نمی سوزاند. اما نکته ای که در این قیاس نهفته، این است که وقتی به ساختار درونی شرکت های رهسپار تعالی می نگریم، بهترین بخش الگوی خلبان را به یاد می آوریم: آزادی و مسئولیت، در چارچوب سیستمی بسیار پیشرفته.
بدانیم که: شرکت های رهسپار تعالی سیستمی منسجم با محدودیت های روشن را ایجاد می کنند، اما در عین حال برای کارکنان خود آزادی و مسئولیت در چارچوب آن سیستم قائل هستند. آنها کسانی را استخدام می کنند که خود افرادی تابع نظم هستند و نیازی به اداره شدن ندارند. لذا این سیستم است که اداره می شود نه انسان ها.
نکته ای که در فرهنگ مبتنی بر نظم وجود دارد این است که، در واقع نظم به خودی خود، ما را به سمت نتایج عالی سوق نمی دهند، بلکه باید ابتدا افراد منظم را وارد سازمان کنیم، کسانی که تفکر بسیار سختگیرانه و منظمی دارند و خواهند توانست در محور چارچوب یک سیستم منسجم که با دریافت خارپشتی طراحی شده است، عملکردهای منظمی داشته باشند.
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید