آیا بین تبلیغات و شناخت بِرند رابطه ای وجود دارد؟
اعتقاد راسخی نسبت به این موضوع وجود دارد که یکی از اهداف اولیه ی هر برنامه ی تبلیغاتی بالا بردن آگاهی عمومی نسبت به نام تجاری مورد تبلیغ است و برای بالا بردن آگاهی، هیچ راهی بهتر از طراحی آگهی تبلیغاتی تاثیر گذار و جالب وجود ندارد. “باید به هر قیمتی توجه مخاطبین را جلب کرد”، این دستورالعمل مورد قبول همه ی تبلیغات چی هاست.
ولی جلب توجه بدون بوجود آوردن اشتیاق، یک عمل بی حاصل است. برای مثال شرکت Volvo در آگهی اش یک اتومبیل را به دیوار فلزی می کوبد، این آزمایشِ تصادف، توجه شما را جلب می کند و در عین حال باعث تقویت شناخت شما نسبت به ضریب بالای ایمنی ولوو می شود.
وقتی در یک آگهی فقط توجه مخاطب جلب می شود ولیکن اشتیاقی در او بوجود نمی آید، مطمئنا آن آگهی چندان موفق نخواهد بود. تبلیغات چی ها برای جلب توجه شما دست به هر کاری می زنند. نیسان Nissan از عروسک و آی.بی.ام IBM از یک خانه به دوش استفاده کرد.
پتز دات کام pets.com سایت مخصوص حیوانات خانگی از یک عروسک جورابی استفاده کرد. غذای مکزیکی تاکوبل یک سگ چی واوا را در اختیار گرفت. شرکت اَوت پست دات کام Outpost.com چند موش صحرایی را از درون لوله ی توپ به بیرون پرتاب کرد و شرکت زیراکس Xerox هم برای عرضه ی سری جدید دستگاه های فتوکپی دست به دامان نقاشی های مرحوم لئوناردو داوینچی شد.
اگر اینها تنها نمونه های موجود در افراط کاری در تبلیغات بودند، باز تا حدی قابل قبول بود ولی اینطور نیست. شما هر شب مجموعه ای درهم و برهمی از انواع آگهی های تبلیغاتی را از شبکه های تلویزیونی مشاهده می کنید (ممکن است پیام های بازرگانی از خود برنامه ها و سریال ها بهتر باشند؛ ولی آیا در فروش محصولات تاثیری هم داشتند؟)
(منبع: سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی، آل ریس_لورا ریس)
ادامه ی مقالات روابط عمومی (PR) را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید